۱۳۸۹ مرداد ۹, شنبه

حکايت نيک آهنگ و مشهدی حسين نجار

نقل است که در روزگاران قديم و در روستايي دورافتاده ، کربلايي محمد، دوست همراه و مهربان و دلسوزی داشت.از قضا اين دوست ، در دعوايي که با مشهدی حسين نجار دهکده در گرفته بود ، توانسته بود حسابی از پس نجار بيچاره بربيايد ولی در دعواهای ديگر حسابی کتک خورده بود.اين موضوع هميشه در پس زمينه ذهنش مانده بود.

روزی کربلايي محمد دعواي سختی با يک نفر می کند و حسابی کتک می خورد و لت و پار می شود و اين دوستش برای دلداری نزد او می رود.هر چه می خواهد حرفی بزند و چيزی بگويد که در راستای دلداری دادن به کربلايي محمد باشد ، چيزی به ذهنش نمی رسد و از طرفی دوست دارد که چيزی بگويد که موجب دلداری دوستش شود. خلاصه برای اينکه چيزی گفته باشد ، رو به کربلايي محمد می کند و می گويد :«می خواهی بروم مشهدی حسين نجار را کتک بزنم و لت و پار کنم؟»

حالا حکايت نيک آهنگ هم ، حکايت همان دوست دلسوز و مهربان است.عده ای آدم کش و ديوانه به جان ملت افتاده اند و ملت را لت و پار کرده اند و تجاوز کرده اند و کشته اند و می کشند و حق و حقوقشان را پايمال می کنند و ايشان در راستاي دلسوزی و برای اينکه چيزی گفته باشند ،نهايت کمکشان اين است که به ميرحسين گير بدهند.حالا يک نفر پيدا شده که تمام همت و تلاش و آبرو و سابقه و جان و خانواده و همه چيزش را در راه ملت در طبق اخلاص گذاشته است، ديگر اين گير دادنها برای چيست؟

بنده با عده اي که می گويند کار نيک آهنک مثل بازيکنان فوتبالی است که برای معروف شدن و اسم در کردن سعی می کنند که روی پای بازيکنان بزرگ تکل بروند ،( حتی اگر به قيمت از دست رفتن سلامتی آن بازيکن باشد) ، مخالفم ، ولی اينگونه تاختن ايشان به ميرحسين را مصداق همان دوست دلسوز و مهربان می دانم که خوب می داند که از پس مشهدي حسين نجار بر می آيد، ولی به طرف اصلی که دوست او را لت و پار کرده است کاری ندارد ، چون نمی داند که آيا از پس او بر می آيد و يا نه؟ ولی گير دادن به ميرحسين فعلا کاری است که هزينه چندانی ندارد و حکومتی ها، او را حلوا حلوا نيز خواهد کرد و آثارش را منتشر نيز خواهند کرد ، هر چند به اسم «کاريکاتوريست فراری» باشد.

فرصتی ايده آل برای خامنه ای در جهت کور کردن چشم آنچه که او فتنه می خواند و يا..

جناب آقای خامنه ای ،

اخيرا آقای جنتی که يکی از نزديکان شما هستند و تا آنجا شما به ايشان اعتماد داريد که گفته ايد اگر در مملکت به او نتوان اعتماد کرد ، به هيچ کس ديگر نمی توان اعتماد کرد ، اتهاماتی راجع به کسانی که به اصطلاح «سران فتنه» می خوانيد ، وارد کرده اند ، با اين مضمون که آمريکا از طريق عربستان 1 ميليارد دلار برای برپا کردن فتنه ، به آنها داده و در صورت انقراض جمهوری اسلامی ، قرار بوده است که 50 ميليارد دلار ديگر نيز بدهد.در ضمن ايشان ادعا کرده اند که سند آن را نيز در دست دارند و اين سخن در مجامع عمومی هم زده شده است.

تا آنجا که بنده از طرفداران سران فتنه اطلاع دارم(آنگونه که خود نيز يکی از آنها هستم) ، هر چه که باشند و هر مرام و عقيده اي داشته باشند ، خيانت اينچنينی مثل گرفتن پول از کشورهای خارجي برای ايجاد فتنه در کشور را بر نمی تابند و اساسا همراهی اين افراد با سران به اصطلاح شما فتنه و اعتراض به تقلبات انتخاباتی ، باعث نمی شود که آنها بر روی خيانت اينچنينی به کشور چشم بپوشند.

با اين حال ، اکنون که يکی از معتمدترين نزديکان شما ، مدعی است که به اين چنين اسناد موثقی دست پيدا کرده اند و شما هم به عدالت و درستکاری ايشان در اين حد که او را در مسند شورای نگهبان و امامت جمعه تهران منصوب کنيد ، اعتقاد داريد . بر شماست که با انتشار اين اسناد ، ما طرفداران سران فتنه را از گمراهی و جهالت همراهی با سران فتنه نجات دهيد.

متاسفانه ما طرفداران سران فتنه بدليل اتفاقات اخير نمی توانيم بدون سند ،حرف شما و معتمدينتان را قبول کنيم ، ولی اگر جنابعالی پي گير اين اسناد باشيد و از آنها بخواهيد که اين اسناد را منتشر کنند ، مطمئن باشيد که خيل کثيری از همراهان سران فتنه ، (من جمله خود بنده) از کارهای گذشته خود توبه کرده و در صدد جبران آن برخواهيم آمد.چرا که هدف ما جز مبارزه با زشتی و رذالت و ذلالت نيست و چه ذلالت و رذالتی از اين بالاتر که افرادی برای ايجاد فتنه در کشور ، مزدور خارجی باشند.

در اين صورت اين بهترين فرصت برای شماست که هم چشم آنچه را که فتنه می خوانيد به بهترين وجه و کم هزينه ترين حالت کور کنيد و هم افرادی همانند ما را که ممکن است به اشتباه ،طرفداران به قول شما سران فتنه هستيم ، بدون زندان و شکنجه و باطوم و گازاشک آور و ... متوجه اشتباهمان بکنيد.

ولی اگر برای سخنان ايشان سند و مدرکی موثق و هم وزن اتهام مطرح شده ،ارائه نشود ، علاوه بر اينکه ما را در راه مبارزه با رذالت و ذلالت و پستی اينچنينی استوارتر خواهد کرد ، عدالت و درايت و تدبير و تمام شخصيت جنابعالی را به سبب انتخاب چنين شخصی که اينگونه به گناه و زشتی آلوده است در مسندهايي که به آنها تکيه زده است ، به صورت تام . کمال زير سوال خواهد برد.

اين دو راهی انتخاب شماست که انتخاب راه اول ، کم هزينه ترين راه برای کور کردن چشم انچه که شما فتنه می خوانيد و نجات ما گمراهان است و انتخاب راه دوم ، مصمم شدن بيش از پيش ما در راهمان و ريزش تمام طرفداران شما که کوچکترين بويي از انسانيت برده باشند ، از آنها منتج می شود.

انتخاب باشماست.

۱۳۸۹ مرداد ۶, چهارشنبه

گلايه هايي از ميرحسين در رابطه با آن 51 ميليارد دلار

جناب مهندس موسوی ، با اين معامله ای که از طريق عربستان با آمريکا کرده ای ، نشان دادی که نه شم تجاری داری ، نه مهندسی و نه حتی يک پروژه رو تا حالا پيش بردی و يا انجام دادی!

حضرت آيت ا.. جنتی که اخيرا اعلام کرده اند در يک سفر (که احتمالا سفر به محضر بزرگان بوده است که برای اينکه ريا نشود نگفته اند) مدارکی دارد که شما 1 ميليارد دلار گرفته ايد که پروژه براندازی را کليد بزنيد و پس از براندازی نيز 50 ميليارد دلار ديگر بگيريد.(البته اين را هم در نظر بگيريد که ايشان اصلا دروغ در کارشان نيست و به گفته رهبر ، اگر نشود به ايشان در مملکت اعتماد کرد ، به هيچ کس ديگر نمی شود.)

اول--آخه برادر من ، شما چطور مهندسی هستي که پروژه ای با اين عظمت را با بودجه کمتر از 2%(تاکيد می کنم دو درصد) کل بودجه کليد زده اي؟شما نمی دانيد که اگر پروژه ای با کمتر از 25% درصد بودجه کل شروع شود ، باحتمال بالای 90% به جايي نخواهد رسيد.

دوم--اين پول رو چطوری وارد ايران کردی؟ اگر از طريق حسابهای بانکی برايت واريز کرده بودند که برادران زحمت کش کهريزک تا حالا توانسته بودند ، اسنادش را رو کنند و ديگه ما طرفدارانت هم نمی توانستيم به پاکدستی تو افتخار کنيم ، پس حتما پول نقد با ترانزيت وارد کردی؟ آخه برادر من کدام آدم عاقلی اين همه پول نقد را با کاميون جابجا می کند؟گفتم آدم عاقل و منظورم اصلا اونهايي که با کاميون پول و طلا به ترکيه بردند نيست.

سوم--مرد حسابی تو که اينهمه پول داشتی درست بود که تو روز 25 خرداد 88 که ما ميليونی در خيابانها حاضر شديم ، آن بلندگو دستی ضايع ،که ديگر «نان خشکی» ها هم دستشان نمی گيرند ، دست بگيری؟ خوب يه چند ميليون تومان(نه دلار) از اون پولها خرج می کردی يه بلندگوي درست حسابی می آوردی که اونجوری آبروی ما نرود.آخه برای 3 ميليون نفر با آن بلندگوي نان خشکی ها ميشه صحبت کر؟.در روز 9 دی مگر نديدی که آنها چه سيستمهايي بسته بودند ، آنوقت تمام امکانات صوتی ما با آن همه طرفدار در 25 خرداد همان بلندگو دستی نان خشکی ها بود.

چهارم --اگر براندازی کنی و آنها آن 50 ميليارد دلار را ندهند ، واقعا می خواهی چکار کنی؟ آخر يک برانداز دست چندم هم با اين شرايط براندازی می کند که تو می خواهی بکنی؟جنابعالی الان بروی و مثلا يک خانه بخری 200 ميليون تومان و بيعانه 4 ميليون تومان بدهی ، اخر به تو نمی خندند ؟ قبول می کنند؟تو چطور 1 ميليارد دلار را به عنوان بيعانه 51 ميليارد دلار قبول کردی؟

پنجم--ناقلا تو اين همه پول داشتی و انوقت حتی يک سانديس هم به ما ندادی.اين يکی رو ديگه هيچ وقت از يادم نمی ره.

۱۳۸۹ مرداد ۵, سه‌شنبه

بازی رندانه ترکيه با کارت ايران برای ورود به اتحاديه اروپا

جالب است که اين قضيه انرژی هسته ای ايران ، اگر برای ملت ايران آبی نداشته است ، برای خيلی ها نان داشته است.روسيه به زيرکی با بازی کردن با اين برگ برنده ، توانست روابط خود را با غرب به طور مناسب و بر اساس منافع ملی خود تنظيم کند.حالا ديگر او به تمام خواستهای خود از بازی هسته ای ايران رسيده است و ا.ن. را همانند دستمال استفاده شده به گوشه ای پرت کرده است.کشورهای ديگر از جمله کشورهای حاشيه خليج فارس نيز ، از انزوای ايران در پس مسايل هسته ای بهترين استفاده را کرده و بار خود را بسته اند.در اين ميان اما ، کشور ترکيه نيز برای عقب نماندن از سفره پر نعمت هسته ای ايران که هر کس بر اساس توانايي و قابليت خود ، از آن لقمه ای بر می دارد ،همانند دير رسيده هايي که می خواهند خيلی زود بروند ، حريصانه پای اين سفره نشسته است و سعی می کند که لقمه بزرگ عضويت در اتحاديه اروپا را از اين خوان نعمت ،قورت بدهد.

از وقتی که اين بنده حقير بياد دارم ، ترکيه در حال تلاش برای عضويت در اتحاديه اروپا بود.و آنها هم هر دفعه به بهانه ای ترکيه را سر می دواندند و از قبول اين کشور در اتحاديه اروپا سرباز می زدند.هر دفعه هم به يک بهانه ، از قضيه قتل عام ارمنی ها توسط ترکها گرفته تا پايين بودن شاخص اچ دی آی اين کشور ، می توانست بهانه هايي برای رد درخواست ترکيه باشد.

اما سران رند ترکيه پس از ديدن تنور داغ مساله هسته ای ايران ، ظاهرا می خواهند تا تنور داغ است نان را بچسبانند و در قبال رها کردن ايران و عدم حمايت بين المللی از آن ، عضويت در اتحاديه اروپا را طلب کنند.اتفاقا بايد به اين زرنگی سران ترکيه آفرين گفت که چگونه با موقعيت شناسی و بازي های سياسی ، بدنبال منافع ملی خود هستند.

در ديدار اخير اردوغان با کامرون در آنکارا ، نخست وزير انگليس حمايت قاطع خود را از عضويت ترکيه در اتحاديه اروپا اعلام کرد و همزمان با اين در باغ سبزی که کامرون نشان داد ، اردوغان هم در رابطه با تهران طوری حرف زد که زبان عاميانه اش اين است که اگر شما در کيسه را شل کنيد و عضويت ما را در اتحاديه اروپا قبول کنيد ، آنوقت ما را هم در کنار خود بر عليه ايران خواهيد ديد.

حال بايد خاک بر سر آن تحليلگران ا.ن. کرد که او را آنگونه در بغل اردوغان انداختند و او را با کسی به سيزده بدر فرستاند که آروزی او ، پذيرفته شدن در جمع کسانی است که ا.ن. آنها را دشمن می داند.

سران ترکيه با اين رندی و زيرکی خود ، علاوه بر اينکه بنظر می رسد در پی کسب منافع ملی خود به بهترين حالت ممکن هستند ، از نمد عضويت در شورای امنيت و از اين موقعيت به بهترين نحو ممکن برای بالابردن وزن بين المللی خود در حال استفاده هستند.

دمشون گرم و نوش جانشان، اما بيچاره ملت ايران.

۱۳۸۹ مرداد ۲, شنبه

شباهت عجيب سرنوشت کاجهای شعر «دوکاج» و داستان سيد علی و رفسنجانی

شعر «دوکاج» يکی از زيباترين شعرهايي بود که در کتابهای دوران دبستان وجود داشت و شايد الان هم وجود داشته باشد.اين شعر زيبا را «محمدجواد محبت» سروده است که داستان خ.ر. و رفسنجانی شباهت عجيبی به قصه دو کاج اين شعر پيدا کرده است.

در کنار خطوط سيم پيام خارج از ده دو کاج روئيدند
ساليان دراز رهگذران آن دو را چون دو دوست می
ديدند

خ.ر. و رفسنجانی ، از ساليان دراز با هم بودند و هر کدام از ديگری تعريف می کرد.خ.ر. در انتخابات 76 به صراحت گفت که هيچ کس برای او رفسنجانی نمی شود و رفسنجانی هم هميشه از خ.ر. با عزت و احترام ياد می کرد و خ.ر. را برای رهبری پيشنهاد داد و در اين مدت ،وضع به گونه ای بود که همه اين دو را مثل آن دو کاج شعر ، چون دو دوست می ديدند.


يکی از روز های سرد پاييزی
زير رگبار و تازيانه باد
يکی از کاج ها به خود لرزيد خم شد
و روی ديگری افتاد


در روزهای پاييزی ايران ، همزمان با به تخت نشستن اميرالمومنين دکتر سيد محمود ا.ن. وضعيت يکی از کاجها ، درام می شود و دارودسته ا.ن. به فکر از ميان برداشتن آن می افتند.

گفت ای آشنا ببخش مرا خوب درحال من تامل کن
ريشه هايم زخاک بيرون است چند روزی مرا تحمل کن


همزمان با افشاگريهای ا.ن. بر عليه رفسنجانی ، آن هم جلوی چشم ميليونها نفر، رفسنجانی به خ.ر. نامه نوشت و از خ.ر. خواست که در مقابل ا.ن. از او دفاع کند تا بتواند ريشه های خود را در خاک محکم کند و سرپا بماند.

کاج همسايه گفت با تندی مردم آزار از تو بيزارم
دور شو دست از سرم بردار من کجا طاقت تورا دارم


بينوا راسپس تکانی داد يار بی رحم و بی مروت او
سيم
ها پاره گشت و کاج افتاد برزمين نقش بست قامت او


در جواب نامه رفسنجانی و درخواست کمک او از خ.ر. ، درخواست کمک او بی پاسخ ماند و خ.ر. به او گفت که نمی تواند به او کمک کند و گفتن اين حرف که «نظر من به ا.ن. نزديکتر است» در واقع همان تکانی بود که يار بي مروت کاج به خود داد ، تا دوست ديرينه اش نقش بر زمين شود.

مرکز ارتباط ديد آن روز انتقال پيام ممکن نیست
گشت عازم گروه پی جويی تا ببيند که عيب کار از چيست


سيمبانان پس از مرمت سيم راه تکرار بر خطر بستند

يعنی آن کاج سنگدل را نيز با تبر تکه تکه بشکستند

در اين قسمت داستان ، اما نقش مردم مشخص می شود که به ميدان می آيند و وقتی که ديدند نمی توانند پيام و خواست خود را برای تغيير به حاکميت منتقل کنند و از طرق مدنی و برگزاري انتخابات ،پيامها و سيگنالهايي که به حکومت می فرستند ، از طرف حاکميت دريافت نمی شود و برای اينکه ديگر دچار تکرار اين منجلابی که در آن گرفتار هستند، نشوند ، آن کاج سنگدل را نيز تکه تکه می شکنند و راه هر گونه تکرار ديکتاتوری و نشنيدن خواست و پيام مردم را خواهند بست ، ان شاءالله .....

۱۳۸۹ تیر ۲۷, یکشنبه

ديدار مقام عظمای ولايت با عوامل و بازيگران مجموعه «لاست»

گويا اين روزها تب ديدار با مقام عظمای ولايت نه تنها در ايران که در اقصی نقاط جهان بالا گرفته است و هر روز قسمتی از وقت مقام عظما به اين ملاقاتها و ديدارها می گذرد.مقام عظما ديداری با بازيگران و عوامل سريال«لاست» داشته اند که مشروح اين ديدار را بدون هيچ کم و کاستی به نقل از خبرگزاری فالس نيوز می خوانيم.

فالس نيوز : پس از ديدار مقام عظما با بازيگران و عوامل سريالهای سيمای ميلی ، سيل تقاضاها برای ديدار با معظم له از چهارگوشه جهان سرازير شد و همچنان ادامه دارد.ولی در ميان اين حجم انبوه از تقاضاها ، تقاضايي به بيت معظم له رسيد که با نظر مساعد معظم له ، اين ديدار در اسرع وقت برگزار شد.ديروز بيت عظما ميزبان عوامل و بازيگران مجموعه «لاست» ، در فضايي پر از صميميت و معنويت بود.در ابتدای اين مراسم ، دکتر پرفسور سعيد حداديان ، از اساتيد برجسته دانشگاه تهران و کانديدای رياست آتی اين دانشگاه به مداحی پرداختند که باعث ايجاد فضاي معنوی زيادی شد در حدی که «دزموند هيوم» سر را به زير انداخته بود و قطرات اشکش ، کف بيت را خيس می کرد.

پس از مداحی دکتر پرفسور سعيد حداديان ، نوبت به عوامل و بازيگران سريال لاست رسيد ، که ابتدا «جک شپرد» خود را به پشت ميکرفون رساند و گفت : پس از سيزن چهارم بود که به ما اطلاع دادند که ممکن است در صورت صلاحديد جنابعالی ، ما به خدمت شما برسيم.از آن لحظه به بعد شوق ديدار ،امان مرا بريد و هيچگاه خواب در چشمان من نرفت و در تمام اين مدت به اين فکر می کردم که نکند خداوند توفيق ديدار شما را از ما دريغ کند.وی سپس با اشاره به حوادث پس از انتخابات سال گذشته ، ضمن ابراز برائت از سران فتنه ، خواهان برخورد سريع و بدون ملاحظه قوه قضاييه با عوامل فتنه شد.پس از آن «کيت آستن» با صدايي بغض آلود به ايراد سخن پرداخت و گفت : از بچگی تمام عشق و علاقه ام ديدار با مقام عظما بود.تمام در و ديوار اتاقم را با عکسهای نورانی شما مزين کرده ام.ايشان سپس شعری خواند که اشک تمام حضار را درآورد.

گفته بودم ، چو بيايي غم دل با تو بگويم

چه بگويم که غم از دل برود چون تو بيايي

در اين لحظه که بغض اکثر حاضران ترکيده بود ، ايشان نتوانست به حرفهای خود ادامه دهد و در حاليکه به پهنای صورت اشک می ريخت به سر جای خود برگشت.پس از آن نوبت به «جان لاک» رسيد که عقده دل در پيشگاه مقام عظما باز کند.ايشان با اشاره به خطبه های مقام عظما در 29 خرداد گفتند ، به خاطر اينکه نقشی را بازی می کردم که دارای جسم ناقصی بود ، پس از آن خطبه ها ، تا مدتها گريه می کردم.ايشان جزيره آرمانی خود را جايي در جوار مقام عظما دانستند و افزودند : بدون شما هيچ جزيره ای در دنيا صفا ندارد.وی سپس از قوه قضاييه به خاطر ملاحظه کاری در برخورد با عوامل فتنه به شدت انتقاد کرد و خواهان برخورد قاطع و ولايي با عوامل فتنه شد.پس از صحبت چند نفر ديگر ، مقام عظما به ايراد سخن پرداختند.

معظم له با اشاره به عظمت اين مجموعه فرمودند: کار ، کار عظيمی بود.بنده تا مدتها با خودم کلنجار می رفتم تا توانستم به خودم بقبولانم که اين يک سريال و فيلم است.و امروز که شماها را اينجا سالم و سرحال می بينم ، ديگر اصلا فکر نمی کنم که واقعا شما در جزيره هستيد و مطمئن شدم که جزيره ، وجود خارجی نداشته است.

ايشان با اشاره به بازی زيبا و روان «جين سو ون » فرمودند: حقيقتا اين نقش ، تهاجم فرهنگی و اضمحلال فرهنگی را به روشنی برای مردم نشان داد.در ابتدای امر ، ايشان حتی به بازبودن دکمه پيراهن زن خود نيز حساس بود.ولی در يک حرکت خزنده استکباری ، وقتی مورد تهاجم فرهنگی و به تعبير بنده شبيخون فرهنگی قرار گرفت ، کم کم هميت و غيرت انقلابی و اسلامی خود را به کناری نهاد و ديگر برايش مهم نبود که زنش ، چگونه در ملا عام ظاهر شود که حتی در حضور ايشان ، زن او ، برای ديگران آغوش باز می کرد و از برای نشان دادن خوشحالی خود از ديدن دوستان قديمی آنها را در بغل می فشرد و اين همان نکته ای است که ما می خواهيم در سريالهايمان نشان دهيم و نمی توانيم.

معظم له با اشاره به درجات انسانی و حرکت در راه فلاح و رستگاری نقش «ساوير-جيمز فورد» را نمونه بارزی از اين اوج گيری انسان در مسير تعالی برشمردند و افزودند: حقيقتا بنده نقش «ساوير» را دوست داشتم.ايشان اگر چه در طول سريال بارها به انواع مختلف شيطانی می کرد (که البته اين جزو قسمتهای شيرين روايت داستانی است) ولی در نهايت با از خود گذشتگيهای فراوان به درجات انسانی رسيد.

ايشان نقش «بنجامين لاينس» را در فضای فتنه امروز ، نقش قابل تامل دانستند و يادآور شدند: خيلی افراد در هواپيما با امام بودند ولی به ايران که رسيدند ، امام اعدامشان کرد.درصدر اسلام نيز طلحه و زبير نمونه هايي از اين دست هستند.پس وقتی ايشان به «جيکوب» خيانت کردند و گاهی اوقات مثل سگ دروغ گفتند! و فتنه براه انداختند ، اينگونه بود که در پايان به جايگاه خوبی دست نيافتند.

ايشان در ادامه با اشاره به کشتی به گل نشسته در جزيره فرمودند: خيلی ها می گويند که آن کشتی ،استعاره ای برای کشتی نظام بود ولی بنده معتقد نيستم.و هنوز هم همچين امری برای بنده به يقين تبديل نشده است.

معظم له با اشاره به پخش گسترده اين سريال درکشور و تمايل جوانان برای ديدن اين سريال فرمودند: دی وی دی های اين سريال را مجتبی برای من آورد که او هم آنرا از جناب آقای حداد عادل گرفته بودو که ايشان هم گفت تقريبا تمام جوانان مملکت اين سريال را ديده اند و ديگر نيازی نديديم که آنرا از رسانه ميلی پحش کنيم.ايشان سپس سريال«يوسف پيامبر» را نيز يکی از شاهکارهاي هنرمندان عرزشی دانستند و خواهان همکاری عوامل هر دو مجموعه با يکديگر شدند.

در پايان نيز طومار امضاء شده بيش از هزاران نفر از عوامل و بازيگران سريال لاست درمحکوميت عوامل و فتنه و در خواست از قوه قضاييه برای برخورد قاطع با آنها ، تقديم لاری جانی شد.

در حاشيه مراسم:

- پس از پايان سخنان معظم له ، ايشان به «سعيد جراح» گفتند : شما که هموطن ما هستيد ، چون گويا پاسپورت ايرانی داريد، که باعث تعجب همگان از دقت نظر معظم له شد.(توضيح اينکه در قسمتی از سريال به اشتباه پاسپورت ايرانی برا ی سعيد جراح نشان داده می شد و کسی قبل از معظم له متوجه اين نکته نشده بود)

- در ابتدا مراسم معظم له با اشاره به حضار فرمودند : خوشحالم که از خطوط هوايي«اوشينگ» برای آمدن به اينجا استفاده نکرده ايد و الا ، الان بايد «جيکوب» برای شما سخنرانی می کرد ، که باعث خنده حضار شد.

- کارگردان پرافتخار کشورمان، مسعود دهنمکی از فرصت استفاده کرد و سی دی های اخراجيهای 1و2و3و4و5 را در بين حضار پخش کرد.

- در گوشه ای از مراسم ، دکتر حسن عباسی ، مشغول گرفتن عکسهای يادگاری با «سان ها ون»و «شارلوت لوييس» و «ليبي» و «کيت آستن» بود،که سرلشگر حسن فيروزآبادی به شوخی به او گفت : داری عکس يادگاری می گيری يا زنای ذهنی می کني؟ و دکتر عباسی هم چيزی نگفت.

- معظم له از حضار خواستند که سلام مخصوص ايشان را به «شانون روترفورد» و «کلير ليتلتون» برسانند ، که حضار ضمن شگفتی از دقت معظم له در بين حضار گفتند ، ايندو درخواست ملاقات حضوری کرده اند که معظم له با آغوش باز پذيرفتند و به ضرغامی دستور دادند که ترتيب اين ملاقات را در اندرونی بدهد.

- معظم له که از اين ديدار بسيار به وجد آمده بود به «هوگو ريس» اشاره کرد و به او گفت ، تو به غير از مرغ چيز ديگری هم می خوری که ايشان هم به شوخی گفت : تخمهايش را هم می خورم که باعث خنده از ته دل معظم له گرديد و او نيز خدای خود را شاکر بود که باعث خنده معظم له شده است و معظم له در همان حال که از خنده ريسه می رفتند به ايشان گفتند ما هم يک سرلشگر فيروزآبادی داريم که تقريبا چهار برابر تو هيکل دارد ولی فقط تخمهايش را می خورد.که «هوگو ريس» هم خنديد و چفيه آقا را خواستار شدند که معظم له به ايشان هديه دادند.

- در گوشه ای از مراسم ، حسين شريعتمداری خيلی موس موس ميکرد که با «سعيد جراح» عکس بگيرد.ضرغامی به شوخی از او پرسيد برای چی دنبال سعيد جراح هستی؟ و شريعتمداری گفت بازی او در نقش بازجو در عراق ، برای من نوستالژی داشت.ياد گذشته ها افتادم.برای همين از او خوشم ميآيد.

- «جان لاک» در انتهای مراسم ،در گوشه ای کف کرده بود و افتاده بود ، وقتی گزارشگر واحد مرکزی خبر از او پرسيد چرا اينچنين کف کرده ايد ، ايشان گفت : از تسلط حضرت آقا بر سينما و مخصوصا هاليوود و سريالها و ادبيات و صنعت و فوتبال و اقتصاد و فيزيک و شيمي و استاتيک و رياضيات و منجوق دوزی و آشپزی و کلا همه چيز. وی در همان حالت کف کردگی افزود :انگار حضرت آقا ، فقط افتخار اختراع برق را به کسی ديگر داده اند و الا بقيه چيزها از يد با کفايت ايشان به بشريت عرضه شده است.

- در ميان همهمه حضار در انتهای مراسم ، فرج ا.. سلحشور خود را به معظم له رساند و گفت: به نظر شما فارسی 1 بهتر است يا اينگونه سريالها، و معظم له با قاطعيت فرمودند : هر دو خوب هستند ولی نظر من به فارسی 1 نزديکتر است.

- در ابتدای مراسم نيز درگيری لفظی بين «رحيم پور ازغدی» و «کيت آستن» پيش آمد.آنگونه که برخی اظهار می کردند گويا «رحيم پور ازغدی» از ايشان می پرسند که شما چرا بچه دار نمی شويد؟ و «کيت آستن» هم در جواب می گويد برای اينکه تناسب اندامم حفظ شود و هيکلم به هم نريزد که « رحيم پور ازغدی» هم به او می گويد «مرده شور هيکلتو ببرن»و «کيت آستن» هم يک سيلی آبدار به «رحيم پور ازغدی» می زند و به او می گويد : مرده شور اون قيافه خيکی ترا ببرد.بجای اينکه آنهمه عضلات فکت را قوی کنی ، يک کمی هم به فکر هيکلت باش که آدم نصفه شب تو را با خوک سياه اشتباه نگيرد.که البته با پا در ميانی معظم له ، قضيه به خير و خوشی تمام شد.يادآور می شود که رسانه های استکباری به بزرگنمايي اين درگيری مختصر پرداختند که با دامن زدن به آن اصل ديدار صميمانه معظم له را به لحاظ خبری تحت شعاع قرار دهند.

۱۳۸۹ تیر ۲۵, جمعه

مرگ بر آدمکشان .... چه حزب الله در تهران .... چه جندالله در سيستان

آقای ا.ن. پس از دستگيری ريگی ، با غرور و افتخار صحبت می کرد و می خواست به آمريکا و جهان درس مبارزه با تروريسم بدهد.يادمان هست که چگونه اوباما را خطاب قرار می داد و می گفت :مبارزه با تروريسم ، کار اطلاعاتی وامنيتی می طلبد.وقت آن است که اکنون از جناب ا.ن. ، رييس دولت مستقر بپرسيم پس چه شد آن کار اطلاعاتی شما؟ اگر چه دولت شما کودتايي است ، ولی جناب عالی و دولت بی کفايتتان ، چرا نمی توانيد با کارهای اطلاعاتی که پز آن را به دنيا می داديد ، از پس برقراری امنيت يک استان برآييد؟

ترور و کشتن انسانهای بی گناه ويا بی دفاع ، محکوم است.در اين هيچ شکی نيست.با هر انگيزه ای که جندالله اقدام به عملياتهای انتحاری کند ، نه تنها به هيچ هدفی نمی رسد ، بلکه روز به روز خود را در چشم همگان منفورتر خواهد ديد.جناب جنداللهی ها ، بهتر است بدانيد که جنبش سبز ايران ، در يکسال گذشته با تمام خباثت ها و پليديهايي که شما اقدامهای انتحاری را حاصل آن اقدامهای حکومت می دانيد ، روبرو بوده است.از قتل و کشتار ، تا زندان و شکنجه و تجاوز ، تا حذف و ناديده گرفتن. اما حتی کوچکترين عضو جنبش نيز به مخيله اش خطور نکرده است که برای جبران تمام اين پليديهای حکومت ، دست به مقابله و خشونت بزند.

نه تنها هيچ مجوز شرعی به شما اجازه حمله انتحاری و ترور انسانها (چه بی گناه و چه باگناه) را نمی دهد که اين عمل در تمام مرامهای انسانی و حقوق بشری نيز مذموم و رد شده است.شما نيز همانند برادران همزادتان (حزب الله) هيچ جايگاهی نزد ملت ايران نداريد.شما نيز همان کارهايي را می کنيد که برادرانتان، حزب الله در تهران و ديگر شهرهای ايران در يکسال گذشته کرده اند.

ما با صدای بلند فرياد خواهيم زد:

مرگ بر آدم کشان .... چه جندالله در سيستان .... چه حزب الله در تهران

نه حزب الله در تهران ...... نه جندالله در سيستان .... جانم فدای ايران

۱۳۸۹ تیر ۲۳, چهارشنبه

نفوذ «فارسی1» حتی تا مجالس روضه زنانه

دوستی تعريف می کرد که چند روز پيش به يک مجلس روضه زنانه دعوت شده بود.از آن دسته مجالسی که روضه و مداحی بجای اينکه توسط مردها و آخوندها خوانده شود ، يک خانم آنرا می خواند.مشتری اين گونه مجالس هم معمولا زنهای سنتی هستند که برای هر پيچی که در زندگی روزمرشان می افتد ، از قبول نشدن بچه شان در کنکور تا دعا برای قبولی و يا حتی دعا برای پيدا کردن شوهر برای دخترشان و يا پاس شدن چک شوهرشان و ... يک سفره ابوالفضل و يا روضه امام حسين و يا ... نذر می کنند و در آن مجلس کاملا زنانه ، که با پيشرفتهای امروزه ديگر به آخوندها و مداحان مرد هم بی نياز شده اند ، زنهای فاميل و آشنا را دور هم جمع می کنند.فرمت کلی اينگونه مراسم هم به اين شکل است که بعد از جمع شدن زنها ، خانم مداح شروع به روضه خوانی و مداحی و در پاره ای از موارد حتی با دف ، می کند و پس از اينکه اشک حضار را درآورد ،شروع به دعا کردن می کندو سپس سفره ابوالفضل پهن می شود و صحبت خانم ها گل می اندازد و همزمان با خوردن از سفره ابوالفضل، از هر دری سخنی می رود.

آن دوست ما تعريف می کرد که در موقع دعا کردن خانم مداح ، هر کسی از خانمها از خانم مداح می خواست که برای کسی دعا کند که يکی از خانمهای شوخ مجلس با صدای بلند گفت ،:«بگو برای سالوادورهامونم دعا کنه خوب.» که با اين حرف خنده حضار بلند شد.اون دست تعريف می کرد که من با شنيدن اين حرف که به شوخی بيان شده بود ، از تعجب شاخ درآورده بودم که اگر چه اون حرف برای شوخی و مزاح گفته شد ولی وجود همون حرف در مجلس روضه زنانه و عکس العمل حضار که عمدتا زنان مذهبی و سنتی بودند به آن شوخی، نشان از خيلی واقعيتها داشت.

آن دوست می گفت ،بعد از تمام شدن مداحی آن خانم آخوند و پهن شدن سفره ابوالفضل ، تمام صحبتهای خانم ها ، حول و حوش «فارسی1» و سالوادور و اتفاقات سريالهای آن بود.بعضی از خانمها پنهان نمی کردندکه ديوانه وار سريالها را دنبال می کنند و عده ای اشتياق ديوانه وار خود را نشان نمی دادند ولی معلوم بود که سريالها را دنبال می کنند.

بنده در مورد خوب و يا بد بودن اثرات «فارسی1» در جامعه ، نمی خواهم هيچ قضاوتی بکنم ، ولی نفوذ بی درو پيکر و اينچنينی يک شبکه در خانواده های ايرانی ، تا حدی که در ميان جلسات روضه زنانه نيز ، نفوذ کند، هشدار دهنده است.خاک عالم بايد بر سر آن سازمان عريض و طويل «رسانه ميلی» کرد که اينچنين با رفتار يکطرفه خود ، بينندگان خود را فوج فوج پراند.و اکنون مخاطب عام ايران بر شاخه های رسانه ای لانه ساخته است که اصلا معلوم نيست که کيست و به دنبال چيست؟

۱۳۸۹ تیر ۲۰, یکشنبه

عاقبت مشابه دو ديکتاتور

تشکر ويژه از بازاريان که حاضر نيستند هزينه های سرکوب ملت را قبول کنند و يک هشدار اقتصادی

هزينه های سرکوب ملت در يکسال گذشته و پيش بينی هزينه های بيشتر اين سرکوب در آينده ، برای دولت کودتا دارد سر به فلک می کشد.هزينه هايي از قبيل حقوق و مزايا برای مزدوران ،برگزاری راهپيماييها و تجمعات حکومتی ، تهيه ادوات سرکوب از جمله باتوم وگاز اشک آور و لباس و تجهيزات موتوری ،افزايش حقوق و کمکهای بلاعوض به کارکنان و کارمندان ادارات مختلف دولتی و امنيتی برای اينکه نارضايتی آنها فروکش کند و از کودتاچيان رضايت نسبی داشته باشند و .... از طرف ديگر فشار حاصل از تحريمهای بين المللی از جمله در مورد بنزين باعث شده است که دولت کودتا ، به فکر بودجه تهيه بنزين، از بازار سياه و البته با قيمتهای بالاتر باشد.در سوی ديگر ماجرا ، کودتاچيان با طرحها و پروژه های نيمه کاره ای که در طول سفرهای به اصطلاح استانی ، به تصويب رسانده اند درگير هستند که بين 10 تا 30 درصد از پروژه ها به اجرا درآمده و بودجه آن 10 تا 30 درصد پرداخت شده و برای ادامه کار به بودجه نياز دارد و پرداخت نشدن آن بودجه ها يعنی ايجاد نارضايتی از بی کفايتی کودتاچيان در سراسر کشور.کودتاچيان در زمانی، دوره می افتادند در سراسر کشور و برای عوام فريبی به صورت کيلويي و بی حساب و کتاب پروژه تصويب می کردند ، با 10 تا 20 درصد بودجه پروژه، آنرا شروع می کردند اکنون سررسيد قسطهای بعدی آنها سرآمده است.

يک سوی ديگر ماجرا ، هزينه های بين المللی کودتاچيان است و باجهايي است که آنها بايد به کشورهای دست چندم جهان بپردازند تا وجهه بين المللی خود را حفظ کنند.از هزينه های «اميرالمومنين» خوانی احمدی نژاد در مالی گرفته تا باجهايي که به سريلانکا و ونزوئلا و ... می پردازند تا به خيال خود در سطح جهان هم پيمان داشته باشند و در مقابل غرب بايستند، تا هزينه های خرابکاری در کشورهای ديگر.

به همه اين هزينه های اضافه کنيد ، بخور بخور ، حاضر در سطح سران سپاه را که هيچ کدام از سرداران خود را کمتر از محصولی نمی بينند و با توجه به اوضاع و احوال کشور بايد بار خود و هفت پشت خود را در اين شرايط ببندند که در صورت سرنگونی بتوانند ، زنده باشند.

با همه اين اوضاع ، طرح هدفمند کردن يارانه ها نيز در پيش است که کودتاچيان قول پرداخت پول به مردم را داده اند و اگر چه قرار است اين پول را از طريق گران کردن حاملهای انرژی به مردم بپردازند ، ولی اول بايد اين پول از مردم وصول شود و بعد بين آنها و يا قسمتی از آنها تقسيم شود که چون در حال حاضر معلوم نيست که آيا مردم قيمتهای بالا را پرداخت می کنند و يا نه ؟ بنابراين کودتاچيان بايد قسمتی از بودجه آنرا برای زمين نخوردن طرح ، در اختيار داشته باشند.

مجموع تمام اين هزينه ها باعث شده است که کودتاچيان به فکر تهيه پول بيافتند که اکنون ديگر پول نفت نيز جوابگوي آن نيست و به ته صندوق ذخيره ارزی نيز آب بسته اند..پس از آنکه تسلط بر دانشگاه آزاد برای آنها ميسر نشد ، بدنبال اين هستند که قسمتی از کسری بودجه خود را از طريق ماليات ار بازاريان تهيه کنند. و اينجاست که بازاريان ، با اعتصابات خود ، از پرداخت هزينه سرکوب ملت سرباز می زنند که جای تشکر ويژه دارد.

از آنجا که کودتاچيان نشان داده اند که به هيچ هنجار اخلاقی و متعارف و هيچ معيار و شاخص علمی و جهانی ، پايبند نيستند ، هيچ بعيد نيست که پس از نااميدی از يافتن منبعی برای جبران هزينه های خود(مثل دانشگاه آزاد و يا ماليات بر بازاريان و ....) دست به يک حرکت انتحاری زده و شروع به چاپ اسکناسها و ايران چکهای بدون پشتوانه و تزريق آنها در بازار کنند.حکم شرعی و عقلی آنها برای اين تزريق نقدينگی بدون پشتوانه نيز می تواند برای «حفظ نظام» باشد که براحتی قابل احصاء از بالاترين مراجع مذهبی و حکومتی نظام است.در آن صورت کشور دوباره شوک اقتصادی سالهای 85 و 86 را شاهد خواهد بود که طومار اقتصادی مملکت را برای سالها خواهد پيچيد.هشدار اينکه در مقابل اينگونه حرکتهای انتحاری کودتاچيان که به آخر خط رسيده اند و برای يک روز بيشتر بودن بر مسند قدرت حاضرند ، تمام هستی مملکت را به باد دهند ، بايد هوشيار بود.و به موقع اطلاع رسانی کرد.ماموريت ويژه آن دسته از اصولگرايانی که در قدرت هستند و به اخبار و اطلاعات درون دولت کودتا دسترسی دارند و به اندازه يک هزارم عشق و علاقه خود به «ولايت فقيه» به کشور وملت خود عشق دارند ،می تواند اين باشد که در مقابل حرکتهای انتخاری دولت کودتا ، برای جبران بودجه هزينه ها ، هوشيار بوده و با اطلاع رسانی در شبکه های اجتماعی ، هزينه اينگونه عملياتهای انتحاری کودتاچيان را بالابرده و در به تاراج نرفتن کشور و ملت خود سهيم باشند.

۱۳۸۹ تیر ۱۷, پنجشنبه

ملاقات دوستانه «مرد تنهای شب» با مقام عظمای ولايت

خبرگزاری فارس:پس از ملاقات صميمانه چندی پيش هنرمندان با مقام معظم رهبری ، سيل درخواستهای مختلف از طرف قشرهای مختلف برای ملاقات حضوری با معظم له ،هر روز به دفتر مقام عظما می رسد.دفتر مقام عظما روز گذشته ميهمان ويژه های داشت که کسی نبود جز «حبيب محبيان» معروف به «حبيب» که پس از تقاضاهای مکرر او و عنايت ويژه مقام معظم رهبری ، اين ديدار در فضايي دوستانه برگزار شد.در اين ديدار دکتر پروفسور سعيد حداديان ، از اساتيد برجسته دانشگاه تهران و کانديداي رياست آتی اين دانشگاه نيز به درخواست مقام عظما حضور داشتند.در ابتدای اين ديدار حبيب که اشک شوق امانش نمی داد ، گفت وقتی شنيدم که به درخواست من جواب مثبت داديد ، تا 39 درجه تب کردم ، ولی الان حالم بهتر است.وی با اشاره به حضور خود در لوس انجلس ، اين بخش از زندگی خود را دوران سياه زندگی خود ناميد و اظهار اميدواری کرد که بتواند با همت مضاعف و کار مضاعف ، آنرا جبران کند.در ادامه او با ابراز انزجار از سران فتنه و هزينه هايي که خواص بی بصيرت به نظام و انقلاب در جريان حوادث پس از انتخابات وارد کردند گفت : در کنف عنايت رهبری پيامبرگونه جنابعالی ، اکنون ايران به بزرگترين قدرت در دنيا تبديل شده است و اين چيزی نيست که فقط دوستان به آن اعتراف کنند ، بلکه دشمنان و بدخواهان نيز به آن معترفند.

در ادامه مقام عظما نيز ، ضمن اشاره به درجات توبه در اسلام ، ايشان را به عنوان کسی که می تواند الگوی خوبی برای به راه خطا رفتگان باشند ،معرفی کردند و گفتند :مهم عاقبت به خيری است . بعضى‌ها با امام از پاريس تو هواپيما بودند و آمدند ايران؛ اما در زمان امام به خاطر خيانت اعدام شدند! بعضى‌ها از دورانى كه امام در نجف بود و بعد كه به پاريس رفت، با ايشان ارتباط داشتند، در اول انقلاب هم مورد توجه امام قرار گرفتند؛ اما بعد رفتار اينها، موضعگيرى‌هاى اينها موجب شد كه امام اينها را طرد كرد، از خودش دور كرد. ميزان، وضعى است كه امروز بنده دارم.يعنی شما اگر الان در موضع ضديت با نظام نباشيد و برای تقويت با نظام بخواهيد اقدام کنيد ، عاقبت به خير می شويد و پذيرفته هستيد.

ايشان سپس افزدودند:البته من ترانه های شما را حتی در زمانی که به تعبير خودتان دوران سياه زندگی بوده است ،نيز خيلی سياه نمی بينم.جز يکی دو مورد ، آنهم يکی ترانه «بزن باران» که در آنجا به صراحت به ما تيکه می اندازيد و می خوانيد :

بزن باران که دين را دام کردند
شکار خلق و صيد خام کردند
بزن باران خدا بازيچه ای شد
که با آن کسب ننگ و نام کردند

در همين جا حبيب با کسب اجازه از معظم له ،گفت که در اينجا منظورش «سران فتنه» و «خواص بی بصيرت» بوده است و استفاده ابزاری آنها از دين را نکوهش کرده است.

معظم له ضمن تقدير از ظرافت و دقت اين هنرمند متعهد در قبال جامعه ، اين تيزبينی او را در پيش بينی استفاده ابزاری سران فتنه از دين ستود و از ايشان در مورد «واعظان» نيز پرسيد و افزودند که شما در اين ترانه می خوانيد:

واعظان كين جلوه در محراب و منبر مي كنند
چون به خلوت مي روند آن كار ديگر مي كنند
گوييا باور نمیدارند روز داوری
كين همه قلب و دغل در كار داور مي كنند

منظورتان چيست ؟ که ايشان در جواب نيز گفتند :منظورم سران فتنه بوده است ، که رضايت خاطر معظم له را به دنبال داشت.

معظم له با معرفی دکتر پرفسور سعيد حداديان به الگويي کامل برای جوانانی که می خواهند در راه هنر اقدام کنند ، در جواب تقاضای حبيب برای ارايه آلبوم فرمودند:البته اسلام کلا با موسيقی مخالف است و شما هم که اکنون در آغوش اسلام هستيد ، می توانيد با تاسی از دکتر پروفسور سعيد حداديان در اين راه قدم برداريد و از ديگر دوستانی که اکنون دوران سياه زندگی خود را می گذرانند ، دعوت کنيد که به آغوش اسلام بيايند.

اين ديدار دوستانه در فضايي آکنده از معنويت و احساس به پايان رسيد و حبيب که چفيه متبرک آقا را هديه گرفته بود ، از تسلط آقا بر شعرها و ترانه ای لوس آنجلسی بسيار متعجب شده بود در حدی که او را يارای سخن گفتن نبود و مرد تنهای شب با بارقه ای از اميد درچشمانش ، بيت مقام عظما را به سوی آينده ای روشن ترک کردند.

۱۳۸۹ تیر ۱۶, چهارشنبه

خ.ر. در دادگاه عدل الهی

فرض کنيد که اکنون قيامت شده است و دادگاه عدل الهی مشغول رسيدگی به پرونده خ.ر. در دنيا است.

دادگاه عدل الهی : چرا در روی زمين به مردم ظلم کردی؟ چرا تظاهرات آرام مردم را به خاک و خون کشيدی ؟ چرا حق انتخاب کردن و انتخاب شدن را از بندگان من سلب کردی؟

خ.ر. : بارالها ، بنده خود را نماينده تو در روی زمين می دانستم و حکومت خود را ادامه حکومت فرستادگان و انبياء تو بر روی زمين می پنداشتم.هيچگاه هم اينرا پنهان نکردم و به صورت صريح اعلام کردم که من در مقام نيابت امام زمان هستم.اگر تو با کارهای من مخالف بودی و آنها را ظلم و ستم می دانستی ، پس چرا جلوی مرا نگرفتی؟ چرا از قدرت و نيروهايت استفاده نکردی که به همه اعلام کنی که من نماينده تو نيستم ؟تو که بر همه چيز آگاه هستی ، مگر نه؟ اگر اعمال من را ظلم و ستم بر مردم می دانستی ، تو که بر اعمال و نيات خالصانه من و هر آنچه در دنيا می گذشت،آگاه بودی ، پس چرا ساکت ماندی و اجازه دادی که من به ظلم و ستم خود بر مردم ، به گمان اينکه در راه تو دارم قدم بر می دارم ، ادامه دهم و اقدام کنم؟

حال اگر گناهی صورت گرفته باشد ، مقصر منم که نمی دانستم و گمان می کردم که همه کارهای من در راه تو و برای رضای تو است يا تويي که می دانستی اين گونه نيست و ساکت ماندی؟

۱۳۸۹ تیر ۱۵, سه‌شنبه

اعتراف ضمنی به عدم کارايي نظام «ولايت فقيه» در کلام سينه چاکان «ولايت»

طرفداران و سينه چاکان «ولايت فقيه» وقتی در مقام پاسخگويي به اين سوال بر می آيند که اگر اين نظام از طرف خداست و ولی فقيه نماينده خدا بر روی زمين است پس چرا اينقدر ناکارامد است ؟ ، معمولا سعی مي کنند که تقصيرها را به گردن ديگران بياندازند و «ولی فقيه»شان را از تمام تقصيرها و قصورات مبرا بدانند.مثلا می گويند مشکل در آقا نيست بلکه مشکل در اطرافيان است که به حرف آقا گوش نمی دهند.
يا مثلا همين امروز که توکلی در مجلس نطق کرد ، برای اينکه نشان دهد خيلی سينه چاک ولايت است و دست «ولی فقيه» در کشتار جوانان در کهريزک در کار نيست و يا او هيچ نقشی در حمله به کوي دانشگاه نداشته است ، يک جمله «علی رغم دستور اکيد مقام معظم رهبری» می بندد تنگ حرفهايش تا نشان دهد که ، «ولی فقيه» از اين کشتارها مبرا است.يعنی علی رغم اينکه نشان می دهد توکلی وجود مشکلات در قوه قضاييه و بی عدالتی ها را می فهمد ولی از فهميدن علت و ريشه آن، عاجز است و شروع به دادن آدرس غلط می کند.
کلا اگر به کلام تمام سينه چاکان ولايت گوش کنيم ، همه آنها به ناکارامديها اعتراف دارند ، ولی هيچ وقت آنرا به حساب «ولی فقيه» و سيستم ديکتاتورگونه نظام «ولايت فقيه» نمی گذارند و به حساب ديگران می گذارند.ديگرانی که با بازيگوشی حرف آقا را عملی نمی کنند.
در کلام اين سينه چاکان ، نکته ظريفی در اثبات عدم کارايي «ولايت فقيه» وجود دارد و آن اينکه، آخر چگونه می شود اين همه اختيار و قدرت را به صورت مادام العمر به شخصی داد ،که هيچ کس به او گوش نمی کند؟ چگونه می شود که سرنوشت حيات و ممات يک ملت را با سرنوشت يک شخص به نام «ولی فقيه» گره زد و تازه اعتراف هم کرد که هيچ کس به او گوش نمی کند.وقتی رييس قوه قضاييه که به صورت مستقيم از طرف «ولی فقيه» انتخاب می شود ، تمام کارهايش «علی رغم دستور اکيد مقام معظم رهبری» است ، پس از ديگرانی که به واسطه، توسط او انتخاب می شوند ، چه انتظاری هست؟البته در رده های بالا خودشان می دانند که چه خبر است و علت و معلولها را خوب می شناسند ولی چون سر در آخور «ولايت» دارند ، اينگونه حرف می زنند ، غصه آنجاست که اينگونه استدلالها ، از زبان افراد ساده و از همه چيز بی خبر شنيده شود.

۱۳۸۹ تیر ۱۳, یکشنبه

ديدار صميمانه مقام عظمای ولايت با عوامل و بازيگران شبکه فارسی 1

ظاهرا پس از نياز شديد مقام عظمی به مشروعيت و محبوبيت ،نشست صميمانه مقام عظمی با بازيگران و عوامل صداوسيما ،برای گدايي مشروعيت و محبوبيت ، راه به جايي نبرده است.چون علاوه بر اينکه اين نشست هيچ سودی برای مقام عظما نداشته است ، بسياری از بازيگران را از چشم مردم نيز انداخته است.از طرفی پس از بررسی های فراوان سربازان گمنام و غير گمنام ، آنها به اين نتيجه رسيده اند که ظاهرا شبکه فارسی 1 در ميان مردم از محبوبيت بيشتری برخوردار است و به همين خاطر اينبار مقام عظمی کاسه گدايي محبوبيت و مشروعيت خويش را به سوی شبکه فارسی 1 دراز کرده است.در زير ، بدون هيچ گونه دخل و تصرفی ، گزارش اين نشست صميمانه از خبرگزاری فارس ، آمده است.

خبرگزاری فارس: در آستانه يکسالگی شبکه فارسی 1 ، و پس از اصرار و ابرام زياد عوامل و بازيگران شبکه فارسی 1 ، نشست صميمانه مقام عظما با عوامل و بازيگران اين شبکه برگزار گرديد.در ابتدای اين مراسم ، مداحی توسظ دکتر پرفسور سعيد حداديان از اساتيد برجسته دانشگاه تهران و کانديدای رياست آتی اين دانشگاه انجام شد که به مراسم حال و هوای معنوی بيشتری بخشيد.پس از آن «سالوادور سرينسا» از بازيگران سريال «سفری ديگر» به ايراد سخن پرداخت.وی با آرزوی طول عمر برای مقام عظما ، ضمن محکوم کردن سران فتنه ، از درايت مقام عظما در خنثی سازی فتنه اخير تشکر کرد.پس از آن «ويکتوريا» از بازيگران مطرح فارسی 1 پشت ميکروفون قرار گرفت و در حالی که گريه امانش نمی داد ، اين لحظات را باشکوه ترين لحظات عمر خود دانست.وی ابراز کرد که در حال عمل جراحی زيبايي ، بوده است که پس از شنيدن خبر ملاقات با مقام عظما ، از روی تخت بيمارستان و حتی در حالت بيهوشی ، خود را به اين ديدار رسانده است.سپس نوبت به «اسکار ليال» رسيد که دغدغه ها و گلايه های خود را از اهالی ساختمان ، به سمع و نظر مقام عظما رساند.پس از صحبت کردن چند نفر ديگر ، مقام عظما ، که با دقت به سخنان حاضران گوش می داد ، به ايراد سخن پرداخت.

معظم له با اشاره به تلاش شبانه روزی عوامل و بازيگران شبکه فارسی 1، يکسالگی اين شبکه را به آنها تبريک گفت.ايشان افزودند : حقيقتا شبکه فارسی 1 در خنثی سازی فتنه اخير ، نقش بارز و بالنده ای داشت.در حاليکه آتش فتنه در کشور زبانه می کشيد و مردم از ديدن شبکه های صداوسيما سر باز می زدند ، ما مانده بوديم که چگونه مردم را در خانه سرگرم کنيم و آنها را از نگاه کردن شبکه های سياسی بازداريم ،که دست خداوند اين شبکه را از غيب برای ما فرستاد.

وی با اشاره به رشد سريع و خيره کننده آنتن های ماهواره ای در کشور فرمودند: در حال حاضر بنا بر آمار رسمی 60 درصد مردم ايران ماهواره نگاه می کنند و از اين تعداد ، حدود 40 درصد به صورت حرفه ای و تمام وقت شبکه فارسی 1 را نگاه می کنند که اين در نوع خود بی نظير است.وی با تبريک سرازير شده اين حجم مخاطب به شبکه فارسی 1 ، نقش اين شبکه را در راستای اعتلای فرهنگ اسلامی ، نقشی پررنگ برشمردند.

معظم له ضمن تشکر از عنايت ويژه اين شبکه به مناسبتهای مذهبی ،اين اقدام را در راستای فرهنگ غنی اسلامی، ستودند.ايشان با اشاره به سريالهای پخش شده در اين يکسال در شبکه فارسی 1 ، ضمن تشکر از حسن دقت و انتخاب سريالها ، لزوم استفاده نکردن از سريالهای ساخت کشورهای استکباری را يادآور شدند و اضافه کردند : تا جاييکه می شود نبايد از سريالهای ساخت آمريکا و ديگر کشورهای ابرقدرت استفاده کرد.

ايشان با عنايت به لزوم همکاری تنگاتنگ بين صداوسيما و شبکه فارسی 1 ، خواهان همکاری بيشتر اين شبکه و هماهنگی بيشتر در پخش برنامه ها شدند و اضافه کردند:بايد زمان پخش سريالها طوری با هم هماهنگ باشد که بيننده دچار سردرگمی نشود.خانم بنده اخيرا می خواست ، سريال «در جستجوی پدر» را ببيند و همزمان تلويزيون فوتبال پخش می کرد و بنده هم علاقمند بودم که فوتبال آلمان – آرژانتين را تماشا کنم و همين باعث ايجاد بحث و جدل فراوانی در بين ما شد و از اين دست بحث و جدلها در خانواده ها زياد به ما گزارش می شود و شما بايد طوری برنامه ها را هماهنگ پخش کنيد که اينگونه نشود.

معظم له با اشاره به هماهنگی کامل نيروهای انقلاب با شبکه فارسی 1 اضافه کردند: همانگونه که می دانيد نيروهای ما بر روی ماهواره پارازيت می فرستند و به آنها توصيه شده است که بايد پارازيت شما کوچکترين تاثيری بر شبکه فارسی 1 نداشته باشد که الحق و انصاف ، آنگونه که از سراسر کشور گزارش شده است ، اين شبکه در تمامی نقاط به صورت آينه می گيرد و کوچکترين پارازيتی بر روی آن نيست.

ايشان با اشاره به انتخاب نام «همت مضاعف و کار مضاعف» برای امسال اضافه کردند ، انصافا فقط اين شبکه بود که حرف مرا جدی گرفت ، چون تعداد سريالها و زمان پخش آنها را با همت و توان مضاعف بيشتر و پربارتر کرد.

در انتهای اين مراسم نيز طومار امضا شده از طرف بيش از هزار نفر از عوامل و بازيگران سريال فارسی 1 در لزوم تسريع در محاکمه سران فتنه به حجت الاسلام لاری جانی ، رييس قوه قضاييه داده شد و از طرف بيت معظم له نيزلوح يادبودی به عوامل و بازيگران فارس1 اهدا شد.

در حاشيه مراسم :

--- پس از ورود معظم له به محل نشست ، مادر جسيکا گفت «خوش اومدی چاقاله بادوم من» که باعث خنده حضار شد.

--- در حاليکه «آريانگ» از بازيگران سريال «افسانه افسونگر» اشک در چشمانش حلقه زده بود ، خود را به نزديکی معظم له رساند و از ايشان خواست که اجازه دهد فيلمنامه ای از زندگی ايشان را بنويسد که ايشان هم با لبخندی استقبال کردند.

--- قرار بود که خطبه عقد «ماماجون» و «يه يانگ» توسط معظم له خوانده شود که ايشان پس از ديدن قسمت اخير سريال و مطلع شدن از نارضايتی والدين آنها از اين وصلت ، خواندن خطبه را منوط به رضايت والدين دانستند.

---- معظم له با اشاره به «جانائيتا چاری» از بازيگران سريال «سفری ديگر» از ايشان به شوخی خواستند که بگويد روح چه کسی در جسم ايشان است و «جانائيتا چاری » نيز گفت در حاليکه شما مشغول سخنرانی بوديد اينکار را کردم ، روح کسی بود که نمی شناختمش ولی گفت اسمش «يزيد» است.

---- در ميان همهمه و درگوشه ای از سالن نشست، «سالوادور سرينسا» و «ايزابل آرويو» از مسئول دفتر مقام معظم پرسيدند که ايا در اين اطراف جنگلی وجود دارد و يا نه که ايشان هم جواب منفی دادند.

---- پسر هلنا دوست ويکتوريا در سريال ويکتوريا نيز ، خواهان چفيه آقا شدند که معظم له به ايشان اهدا کردند.

--- معظم له ، از غيبت «نينا» بازيگر سريال«آرزوی عروسک پارچه ای» پرسيدند که دقت نظر ايشان در شناخت بازيگران سريالهای فارسی 1 ، باعث تعجب همگان شد.

۱۳۸۹ تیر ۱۲, شنبه

شطرنج ، ويدئو ، ماهواره ، اينترنت ، و اينک حجاب اختياری

شايد اگر روزی برای آيندگان بخواهيم توضيح دهيم که چگونه ما برای آزاد کردن بازی شطرنج ، با حاکميت اسلامی مبارزه کرده ايم ، از خنده روده بر شوند.شايد اگر روزی آيندگان بدانند که زمانی در ايران داشتن دستگاه ويدئو در خانه جرم محسوب می شده و دارنده آن بايد مجازارت سنگينی را متحمل می شده است ، از تعجب شاخ در مي آورند.و شايد اگر روزی آيندگان بدانند که نسلهای قبليشان برای داشتن يک دستگاه رسيور ماهواره در خانه ، بايد ريسک هجوم نيروهای امنيتی به حريم خانه خود و جريمه و زندان را متحمل می شدند ، اصلا باور نکنند.
اما واقعيت اين است که کسانی که اين 30 سال حکومت را ديده اند، به خوبی می دانند که چگونه روزگاری ، افراد را در پارکها به جرم بازی شطرنج به زندان می افکندند و جريمه می کردند.چگونه افراد زيادی را به جرم داشتن دستگاه ويدئو ، جريمه و زندانی کردند.هنوز عکسهای هجوم وحشيانه نيروی انتظامی به خانه های مردم و از پشت بام به پايين پرت کردن ديشهای ماهواره مردم در اينترنت موجود است.و در حال حاضر هم می دانيم که اينترنت را چگونه فيلتر کرده اند و امکان دسترسی آزاد مردم به اطلاعات را نمی دهند.
واقعيت اين است که اگر اکنون داشتن شطرنج جرم محسوب نمی شود و کسی را به جرم شطرنج بازی کردن ،به زندان نمی افکنند و يا داشتن ويدئو آزاد شده است و کسی را به جرم داشتن دستگاه ويدئو در خانه به زندان نمی افکنند و اگر چه هنوز هم داشتن رسيور ماهواره جرم است ولی يگر کسی را به جرم داشتن آن به زندان نمی افکنند ، به خاطر اين نيست که حاکميت از آنها راضی و آنها را حرام نمی داند ، بلکه به اين خاطر است که ديگر در توانش نيست که با انها مقابله کند.و مقاومت اجتماعی مردم ، اين موارد را به حاکميت تحميل کرده است.
در حال حاضر حجاب و اختياری بودن آن نيز ، يکی ديگر از صحنه های مبارزه حاکميت با خواست اجتماعی مردم است.حکومت تا جاييکه در توانش باشد ، با آن مقابله خواهد کرد و اجازه نخواهد داد ، زنان بتوانند از پوشش اختياری استفاده کنند، ولی دير زمانی نخواهد گذشت که مقاومت اجتماعی مردم ، پوشش اختياری برای زنان را به حکومت تحميل خواهد کرد.کسانی که اين مساله را باور ندارند ، فقط به اين فکر کنند که برای شطرنج ، ويدئو ، ماهواره ، اينترنت و حتی آزادی آستين کوتاه پوشيدن مردها ، چه مقابله اجتماعی عظيمی با حاکميت داشته ايم؟

چگونه مبتکران طرح«ولايت فقيه» بعد از 1300 سال فهميدند که نظر خدا عوض شده است؟

تا آنجاييکه از دروس تعليمات دينی که در مدرسه و دانشگاه توسط نظام به خورد ما داده شده است ، مي دانيم که نقطه آغاز تمام اختلاف شيعه و سنی در اين است که شيعان معتقدند که بعد از پيامبر، حکومت حق حضرت علی بوده است و ديگر خلفا با غصب کردن حکومت ، چند صباحی را در مسند قدرت بوده اند.

از جمله دلايلی که برای رد کردن روش انتخاب خليفه بعد از پيامبر به ما گفته اند اين است که چگونه ممکن است پيامبر امت خود را بدون سرپرست رها کند و چگونه ممکن است که برای انتخاب اميرالمومنين ، بتوان با جلسه ای از بزرگان تشکيل داد و به صورت رای گيری اميرامومنين را انتخاب کرد.و خداوند اين کارها را قبول ندارد و درست نيست.

حال بعد از 1300 سال ، ولايت فقيه را مطرح کرده اند که در آن مجلسی به نام مجلس خبرگان ، تشکيل می شود و کار انتخاب ولی امر مسلمين جهان را انجام می دهد وپس از آن ، «ولی فقيه» تمام اختيارات پيامبر را که به قول کروبی حتی بيشتر از اختياراتی که خداوند برای خودش در نظر گرفته است را ، دارا می باشد.

اگر شما روش انتخاب ابوبکر و عمر و عثمان و باقی خلفای اموی و عباسی را رد می کنيد ، پس چگونه خود با همان روش برای مردم ، اميرالمومنين انتخاب می کنيد؟و بعد جايگاه اميرالمومنين هم جايگاه پيامبر و خدا قرار می دهيد و مخالفت با آن را مخالفت با پيامبر و خدا و محاربه می دانيد؟

يعنی از نظر مبتکران طرح «ولايت فقيه» ،خداوند در 1300 قبل نظرش اين بود که نمی توان با تشکيل مجلس خبرگان، ولی امر مسلمين جهان را انتخاب کرد ولی الان ديگر می شود؟