۱۳۸۹ تیر ۹, چهارشنبه

چگونه در حکومت اسلامی ، سالها بر عليه خودمان شعار مرگ داديم!؟

کسانی که همانند من دهه شصت و هفتاد را در ابتدايي و راهنمايي و دبيرستان گذرانده باشند،بياد دارند که چگونه ما را در مدرسه به صف می کردند و «از جلو نظام» می داند و ما بايد تکبير می گفتيم.يکی از بندهای تکبيری که می گفتيم :«مرگ بر ضد ولايت فقيه» بود.اساسا حالا را نمی دانم ولی آن موقع ها تکبير گفتن مرسوم بود و فقط شامل صف و «از جلو نظام» ها نبود ، کافی بود که در هر حالتی يک شخصی به وجد بيايد و تکبير بگويد و بقيه هم شروع می کردند به تکبير گفتن که شامل يک سری تعارف برای خدا و خمينی و خامنه ای و يکسری هم در خواست مرگ برای آمريکا و اسراييل و انگليس و شوروی و ... و همچنين مرگ برای صدام و منافقين و «ضد ولايت فقيه».در آن روزهای بچگی و مدرسه ، ما اصلا نمی دانستيم «ولايت فقيه» چه است ، که بخواهيم بدانيم چرا بر عليه «ضد ولايت فقيه» شعار می دهيم و برای او آرزوی مرگ می کنيم.

روزها گذشت و هی شعار «مرگ بر ضد ولايت فقيه» داديم تا بزرگ شديم.حالا هر کدام از بچه های دوران مدرسه را در هر کجا می بينم ، همه «ضد ولايت فقيه » هستند و برای من سوال است که چگونه در حکومت اسلامی در سالهای بچگی، هميشه بر عليه خودمان شعار مرگ می داديم؟

طبق فتوای مشايي درباره رابطه «رياضيات و بهشت» : خامنه ای به بهشت نخواهد رفت!

مشايي اخيرا گفته است که کسی که رياضيات بلد نباشد و رياضيات را نداند و درک نکند ، بهشت را نخواهد ديد.با توجه به اين مطلب برای من اين سوال پيش آمد که آيا مقام عظمی، رياضيات بلد هستند يا نه؟يادم آمد که ،خامنه ای در يکی از سخنرانی هايش گفته بود : رسانه های دشمنان در مورد نظام ما ، دروغهايي می گويند که وقتی مردم دنيا با حقيقت نظام آشنا می شوند، می بينند که حرفهای آنها 1000 درجه مخالف با حقيقت است.

اين سخن ايشان که سعی می کنند با بيشتر گفتن مقدار عددی درجه ، غلظت دروغ گويي دشمنان را بيشتر جلوه دهند ، در حقيقت نشان از اين دارد که خامنه ای رياضيات را در حد اينکه بداند دوره تناوب درجه 360 است بلد نيست.يعنی ايشان نمی داند که وقتی می گويند 180 درجه اختلاف ، يعنی بالاترين ميزان اختلاف و با بيشتر کردن اين عدد ، اختلاف بيشتر نمی شود.

حالا ايشان که ولی امر مسلمين جهان هستند و در حد راهنمايي هم رياضيات را بلد نيستند ، طبق فتوای مشايي رنگ بهشت را نخواهند ديد.

۱۳۸۹ تیر ۱, سه‌شنبه

درخواست رسمی آمريکا از سپاه برای لکه گيری

درخواست رسمی آمريکا از سپاه برای لکه گيری

با سلام و صلوات بر فصل الخطاب زمان و مکان و با عنايت به حسن نيت آن سپاه محترم و با توجه به اينکه تحريمهای ما برای اين است که ديگران به شما کمک نکنند و اگر شما بخواهيد به کسی کمک کنيد ، تحريمی صورت نگرفته است، لطفا در لکه گيری خليج مکزيک به ما کمک کنيد.در ضمن دولت آمريکا اميدوار است که همزمان با بهره وری از امکانات پيشرفته لکه گيری آن سازمان محترم ، موارد زير را نيز در نظر داشته باشيد.
1)با توجه به اينکه ما اخيرا شما را تحريم کرده ايم ، بنابراين برای اينکه در دنيا ضايع نشويم ، نمی توانيم به شما ابزار و ادوات و ماشين آلات و تجهيزات بدهيم.همچنين در نظر داشته باشيد که ابزار آلاتی را که به صورت قاچاق از آمريکا وارد کرده ايد و در ايران استفاده می کنيد ، نمی توانيد در اينجا بکار ببريد.چون آنوقت حسابی ما بی آبرو می شويم.
2)در آمريکا کوچکترين اعمال ما تحت نظارت رسانه های آزاد است.لطفا از ما نخواهيد که خبرنگاران را محدود کنيم و يا اينکه خبرنگاران خارجی را اخراج کنيم.
3)لطفا در انتخاب نيروی انسانی برای ماموريت به اينجا دقت کنيد که کسانی که در سرکوب مردم در يکسال گذشته شرکت داشته اند و آدم کشی کرده اند ، نفرستيد برای ما مسئوليت دارد.
4)دقت کنيد که مساله اصلی برای ما زمان است.اينجا اگر حتی يکروز تابلوی روزشمار انجام پروژه را ازکار بياندازيم ، مردم و رسانه بابا و مامان ، بابا و مامانهايمان را جلوی چشمانمان می آورند.
5)در حادثه بم ، ما يکسری کمکهای دوستانه برای آسيب ديدگان فرستاديم و بعد فهميديم که هيچکدام به دست آنها نرسيده اند و به اصطلاح خودتان هاپولی هاپو شده اند.دقت داشته باشيد که اينجا ، حساب و کتاب دقيقی وجود دارد و از اين خبرها نيست.
6)لطفا همه توانتان را برای ما بکار نگيريد که خودتان يک ضرب المثلی داريد که می گويد :«چراغی که به خانه فرض است به مسجد حرام است.».قسمتی از نيروهايتان را هم به بم بفرستيد تا کار بازسازی بم هم همزمان با لکه گيری اينجا انجام شود که مردمتان ما را نفرين نکنند.
7)درست است که اينجا خليج است و به دريا راه دارد ، ولی ازاينجا تقريبا هيچ راه ميانبری برای ارسال اسلحه به حزب الله وجود ندارد.لطفا اصلا به اين مساله فکر نکنيد.
8) اصلا به اين قضيه که می توانيد از اين پوشش مقاصد هسته ای خود را پيش ببريد و يا اينکه چيزی از بازار سياه اينجا تهيه کنيد ، حتی فکر هم نکنيد.
در صورت موافقت با اين بندها ، دولت آمريکا آمادگی دارد که از کمکهای تکنولوژيکی آن سپاه محترم بهره ببرد.
با تشکر - اوباما

۱۳۸۹ خرداد ۲۱, جمعه

جدول تفاوتها و شباهتهای حکومت مورد علاقه ولايت طلب ها و سلطنت طلب ها

ولايت طلب ها

سلطنت طلب ها

هرمی

هرمی

ساختار قدرت پيشنهادی

ولی فقيه

شاه

بالاترين مقام کشور

ولايت مطلقه فقيه

سلطنت مطلقه

طرفداران افراطی به چه نوعی از آن حکومت اعتقاد دارند؟

ولايت فقيه

سلطنت مشروطه

طرفداران معتدل به چه نوعی از آن حکومت اعتقاد دارند؟

نظر ولی فقيه

نظر شاه

معيار حق و باطل

امام علی

کوروش

شخص اول مملکت فکر می کند جای چه کسی قرار گرفته است؟

اغتشاشگر ، فتنه گر ، آشوبگر، سبز لجنی و ....

اغتشاشگر

عنوان مخالفان حکومت

از طرف ولی فقيه قبلی با استفاده از گزينش مناسب مجلس خبرگان

از طرف شاه قبلی

نوع گزينش بالاترين مقام

حفظ نظام

حفظ تاج و تخت

اوجب واجبات در حکومت

حزب فقط حزب الله

حزب رستاخيز و هر کس نمی خواهد از کشور خارج شود

نگرش به وجود احزاب در کشور

فرمايشی از طريق تعيين کانديداهای مورد نظر از قبل توسط شورای نگهبان

فرمايشی از طريق تعيين فرد پيروز هر صندوق از قبل

نوع مجلس

زندان ، شکنجه ، تجاوز، اعدام ، تبعيد ، ممنوع الفعاليت

زندان ، شکنجه ، تبعيد ، اعدام، ممنوع الفعاليت

نوع مجازات مخالفان سياسی

وزارت اطلاعات ، سپاه

ساواک

سازمان مخوف حکومت

در همه مواقع بسيج ، لباس شخصی ها

در پاره ای از مواقع سازماندهی شعبان بی مخ ها

اراذل و اوباش سازماندهی شده توسط حکومت

در اختيار حکومت

در اختيار حکومت

رسانه های صوتی و تصويری

نبايد بعضی چيزها را بنويسند و نبايد بعضی چيزها را ننويسند.

نبايد بعضی چيزها را بنويسند.

نبايدها برای روزنامه ها

قانونی است ولی آزاد نيست.

قانونی نيست و آزاد هم نيست.

برگزاری تجمعات برای مخالفان

۱۳۸۹ خرداد ۱۹, چهارشنبه

ندادن مجوز راهپيمايي 22 خرداد از طرف حاکميت، نشانه چيست؟

اگر حاکميت مطمئن بود که جنبش سبز پايگاه مردمی ندارد و تعداد کمی در راهپيمايي شرکت می کنند ، مطمئن باشيد که مجوز می داد و با پخش زنده آن از تلويزيون نيز موافقت می کرد تا بتواند از آن بر عليه جنبش استفاده کند و با دستگاه تبليغاتی خود ، با کم هزينه ترين روش هم سران جنبش را بی اعتبار کند و به زعم خود چشم فتنه را کور کند.پس وقتی مجوز نمی دهد ، يعنی دارد با زبان بی زبانی اعتراف می کند که از حضور بيشمار مردم می ترسد و مهر تاييدی بر شعار کليدی «ما بيشماريم» سبز ها می زند.

فقط من مانده ام ، حاکميت که خود می داند پايگاه مردمی ندارد و بيشماری سبز ها را هم با زبان بی زبانی از جمله ندادن مجوز راهپيمايي و امنيتی کردن فضای شهر ، داد می زند ، برای برقراری حکومت خود ، به چه چيز دلگرمی دارد و به چه چيز اميد بسته است؟

۱۳۸۹ خرداد ۱۳, پنجشنبه

نمونه ای از خروار: دزدی که کارگردان قصه های قرآنی بود

می گويند پسری در خانواده ای هميشه شبها قبل از شام ،خوابش می برد و مادرش سهم غذايش را برای فردايش می گذاشت.پسر به عدالت پدر ومادرش شک داشت و هميشه فکر می کرد که برای او سهم کمی می گذارند.فردا که غذا را به پسر می دادند او هر روز گريه و شکايت می کرد که شما سهم کمی برای من گذاشته ايد.پدر که از گريه و شکايت هر روزه پسر خسته شده بود ، يک شب گفت که اصلا تمام غذا را برای او بگذاريد ، ببينم باز فردا هم گريه و شکايت می کند.
فردا که غذا را به پسر دادند ، او دوباره گريه و شکايت را با صدای بلندتر و ناله و شيون بيشتری از سر گرفت.خانواده که از دست پسر خسته شده بودند به او گفتند پس ديگر چه است؟مگر بيشتر از اين می خواهی و علت اين شيون و گريه های بيشتر تو چيست؟
و پسر در همان حالت گريه فرياد می زد : دارم از اين می سوزم که شما خودتان چقدر خورده ايد و غذا چقدر زيادتر بوده است که اينقدر را برای من گذاشته ايد.
حال به سيستم فشل و ناعادلانه قضايي مملکت که نگاه می کنم که در جريان حوادث پس از انتخابات چگونه همه چيز داشت غير از عدالت و انصاف؛ و از طرف ديگر هيچ گونه استقلالی در ارائه احکام از سوی قضات وجود ندارد و احکام صادره همه سياسی است تا عادلانه و قضايي ؛ و از سوی ديگر نفوذی که بر روی اين دستگاه برای صدور احکام برای افراد خاص وجود دارد مثلا برای عوامل کهريزک و يا کوی دانشگاه؛ دقيقا حال همان پسر داستان را پيدا می کنم و فکر می کنم حکومت و دستگاه قضايي هميشه عدالت را نقض کرده و بر اساس عدالت رفتار نمی کند و وقتی می بينم که برای کارگردان سوگلی حکومت که بودجه های ميلياردی ميگيرد و قصه های قرآنی را کارگردانی می کند و به نوعی دزد بودن او در حکم گنديدن نمک حکومت است ، و اينکه چگونه تمام مراجع و مقامات دولتی و حکومتی او را برای ساخت سريال آبکی «يوسف پيامبر» روی سر گذاشته بودند و حال با تمام اين پشتوانه ها ، دستگاه قضايي برای او حکم زندان 3 ساله صادر می کند ، بايد همانند آن پسر بر حال مملکت گريه کرد و سوخت و پرسيد که واقعا با اين سيستم قضايي فشل و ناعادلانه ببينم چقدر اضاع خراب است که ديگر مجبور شده اند برای يکی همانند اين کارگردان همچين حکمی صادر کنند.وقتی کسی با اين پشتوانه و آن همه تشويق مراجع و مقامات به دزدی محکوم می شود ، پس بايد ديد که اين دستگاه قضايي چه چيزهی ديگری را نمی بيند.و دقيقا به اين نقطه می رسم که اين کارگردان نمونه ای از خروار آدمهای قالتاق و نابکاری هستند که عاری ندارند دزدی کنند ولی راوی قرآن هم باشند.همين انسانی که امروز دستگاه قضايي فشل ايران بالاجبار بر پيشانی او مهر ننگين دزدی را کوبانده است،تا چندی پيش فقط به صرف کارگردانی سريالی قرآنی ، تمام سينما و تلويزيون ايران را پر از فساد معرفی می کرد و اگر در اختيارش بود ، ابايي نداشت که بقيه را از صحنه حذف کند.حال آنکه خود در فساد دست و پا می زد.
اين کارگردان ، نمونه ای از خروارها مفسدی است که در اين حکومت رشد کرده اند و ديگران را به جرم فساد از گردونه خارج کرده اند.بدبختی ماجرا اينجاست که اين افراد ، سمبل قرآن و دين و باورهای مذهبی مردم شوند.