در يک حکومتی که بر اساس دموکراسی پايه ريزی شده باشد ، حفظ شان و منزلت ، سران آن حکومت ، نه با توسل به قدسی کردن آنها ، که به سبب اينکه اين افراد ، نماينده و نماد انتخاب يک ملت هستند ، جزء اصول اوليه همان حکومت و به طريق اولی ، مردم نيز در اين راه کوشا خواهند بود.حتی اگر مردم به عملکرد هر کدام از آنها در زمانهای دورتر، انتقاد و اعتراضی داشته باشند ، به سبب احترام به انتخاب يک ملت در همان زمان ،و با توجه به اينکه چه خوب و يا چه بد ، به هر حال انتخاب ملت او بوده است ، سعی خواهند کرد که برای حفظ شان و منزلت ملت ، شان و منزلت منتخب آنها را نيز حفظ کنند.
حال بد نيست به نظام جمهوری اسلامی ، و وضعيت سران آن از ديد حکومت اسلامی ، در طول 31 سال نگاهی بياندازيم.در اين 31 سال که از عمر جمهوری اسلامی می گذرد ، کلا 21 نفر در راس نظام، اعم از رهبری و سران سه قوه ، ايفای نقش کرده اند ، که بعضی از آنها اکنون در قيد حيات و بعضی ديگر ، يا فوت شده و يا کشته شده اند.در جدول زير ، نام اين افراد به همراه وضعيت سياسی فعلی آنها و يا بازماندگانشان ،از ديد حکومت ، به ترتيب آمده است.
وضعيت سياسی فعلی از ديد حکومت | نام شخصيت |
رهبران | |
فوت شده – بازماندگان به فتنه گران تمايل دارند | |
فوت شده – بازماندگان به فتنه گران تمايل دارند | (قائم مقام سابق رهبری) |
ولی امر مسلمين جهان | |
روسای جمهوری | |
ضد نظام | |
کشته شده – بازماندگان به فتنه گران تمايل دارند | |
ولی امر مسلمين جهان | |
خواص بی بصيرت – سران فتنه | |
سران فتنه | |
حامی حکومت | |
نخست وزيران | |
فوت شده – مستعفی از حکومت | |
کشته شده – بازماندگان به فتنه گران تمايل دارند | |
کشته شده – بازماندگان به هيچ طرفی تمايل شديد نشان نداده اند. | |
به هيچ طرفی تمايل شديد نشان نداده است. | |
سران فتنه | |
روسای مجلس | |
خواص بی بصيرت – سران فتنه | (دوره اول و دوم و يك سال از دوره سوم) |
سران فتنه | (سه سال دوره سوم و دوره ششم) |
خواص بی بصيرت | (دوره چهارم و پنجم) |
حامی سينه چاک حکومت | (دوره هفتم) |
حامی حکومت | (دوره هشتم) |
روسای قوه قضاييه | |
کشته شده – بازماندگان به فتنه گران تمايل دارند | |
خواص بی بصيرت | |
حامی سينه چاک حکومت | |
حامی حکومت | |
حامی حکومت |
با نگاه کردن به اين جدول ، واقعيتهای زير را در می يابيم:
1-کلا در طول اين سی و يک سال ، 21 نفر ، به عنوان سران درجه يک نظام ، در راس نظام قرار داشته اند.
2- از اين 21 نفر ، 6 نفر کشته شده و يا فوت شده اند و 15 نفر در حال حاضر زنده هستند.
3-از 15 فرد زنده از سران نظام در اين 31 سال ، فقط 7 نفر (خامنه ای، احمدی نژاد،حداد عادل،علی لاريجانی، صادق لاريجانی،محمد يزدی،محمود شاهرودی) اکنون ، از نظر حکومت ، طرفدار سينه چاک حکومت هستند وهيچ گونه انتقاد و يا جهت گيری برخلاف حکومت ندارند.
4-از آن 7 نفر حامی سرسخت حکومت ، 3 نفر آنها (صادق لاريجانی ، محمد يزدی ، محمود شاهرودی) به صورت مستقيم توسط خود خامنه ای انتخاب شده و بنابراين طبيعی است که طرفدار شخص او باشند و از نظر فکر و عقيده ، فرد مستقلی نيستند ، پس تنها 4 فرد مستقل (خامنه ای ، احمدی نژاد ،علی لاريجانی ،حدادعادل) طرفدار حکومت هستند.
5-از ميان آن چهار نفر ، حداد عادل ، به سبب پيوند خانوادگی با خامنه ای ، استقلال او ، زير سوال می رود ، چون نشان داده است که اين پيوند ، مانع از استقلال فکری اوست.
6-به نظر بسياری از ايرانيان ، احمدی نژاد با کودتاي انتخاباتی به سمت رياست جمهوری رسيده است و او نيز فرد مستقلی نيست و گماشته مستقيم خامنه ای است.
7-علی لاريجانی ، دارای وزن آنچنانی در شطرنج سياسی ايران نيست که بتوان او را همسنگ ديگر سران به حساب آورد.پس بنابراين در حال حاضر ، تنها فرد طرفدار سينه چاک حکومت فعلی ايران ، که از همه چيز حمايت کرده و همه چيز را سفيد می بيند ،سيد علی خامنه ای است.
8-از 15 فرد زنده از سران نظام در طول اين 31 سال، 1 نفر ضد نظام(بنی صدر)، 3 نفر سران فتنه(موسوی ، خاتمی ، کروبی)، 3 نفر خواص بی بصيرت (رفسنجانی ، ناطق نوری ، موسوی اردبيلی) توسط حکومت خوانده می شوند و 7 فرد مستقل در زمره مخالفان و منتقدان و فتنه گران قرار دارند ، که از نظر حکومت ، قابل اعتماد نيستند.
9- از ميان 6 نفر فوت شده و يا کشته شده ، بازماندگان 5 نفر ( خمينی ، منتظری ، بهشتی ، رجايي ، بازرگان) به کسانی که از نظر حکومت ، فتنه گران خوانده می شوند ، تمايل دارند.
10-بازماندگان1 نفر از سران کشته شده(باهنر) تمايلات شديدی نه به حکومت و نه به طيف مقابل نشان نداده است و يک نفر ديگر از سران که البته دوره در راس بودن او بسيار کوتاه هم بوده است ، تمايل شديد خود را به هيچ طرفی بروز نداده است.
با نگاهی به اين آمار در مي يابيم که ، نظامی که تحت عنوان نظام اسلامی ، و به عنوان يک الگو معرفی شده است ، حتی توان حفظ و نگهداری، سران درجه 1 خود و بازماندگان آنها را نيز دارا نيست.و با کوچکترين انتقاد و مخالفتی ، به بهانه های مختلف ، حتی سران نظام ، و کسانی که سالها پايبندی و وفاداری خود به نظام را به اثبات رسانده اند ، از کشتی پياده کرده و لجن مال می کند.اين نکته شايد بيشتر برای پايوران و کارگزاران دسته دوم و سوم و پايينتر نظام ، هشدار دهنده باشد ، که ببينند ، اين نظام با سران درجه 1 چه کار می کند ، حساب آنها ديگر با کرام الکاتبين خواهد بود.تازه اين رفتار حکومت با سران خود است ، که در دينی که حکومت مدعی است بر پايه آن شکل گرفته است ، در مورد حفظ حرمت انسانها ، بيشترين تاکيد شده است.
براستی چرا چنين است؟
بنده فکر می کنم که عامل اصلی زوال و انحطاط جمهوری اسلامی و نظام فکری حاکم بر آن ، نه به سبب وجود دشمن خارجی و توطئه های بيگانگان و هر عامل خارج از حکومت که به سبب ، ذات و ماهيت خود حکومت است و به قول مولوی : ماهی از سر گنده گردد ، نی زدم.وقتی قواعد حاکم بر نظام به شکلی است که نظام ، حتی نتواند سران درجه 1 خود را حفظ کند ، چگونه می تواند پبات خود را تضمين کند و چگونه می تواند الگويي برای ديگران باشد.
موضوع بر سر جنگ قدرت نيست که در تمام کشور ها جنگ قدرت وجود دارد و احزاب مختلف برای در دست گرفتن قدرت سياسی ، به مبارزه سياسی با يکديگر پرداخته و شديدترين حملات سياسی را به همديگر انجام می دهند.اما در کدام کشور پيشرفته از نظر سياسی ما شاهد اين هستيم که سران دور و نزديک همان حکومت ، توسط همان حکومت ، اينچنين لجن مال شده ، سانسور گرديده و از عرصه های سياسی و اجتماعی حذف شوند.
بررسی اين نکته ما را به همان نقطه می رساند که ماهيت نظام ، ماهيتی نيست که اجازه دهد ، همه افکار و عقايد مختلف در عرصه سياسی و اجتماعی کشور حضور داشته باشند و تمام سران نظام که امروز منفور نظام شده اند ، زمانی در خدمت همين نظام ، به طرد و حذف عده ديگری مشغول بوده اند.و اين چرخه باطل ، همچنان ادامه دارد.و نظام همانند کارخانه مخالف سازی ، مشغول فعاليت است و اين مخالفان از سران نظام گرفته تا افراد مختلف در لايه های مختلف احتماعی و سياسی و .... را شامل می شود.