۱۳۸۹ آذر ۱, دوشنبه

نگاهی به رفتار حکومت با سران 21 نفره نظام در اين 31 سال// ( ماهی از سر گنده گردد ، نی زدم)

در يک حکومتی که بر اساس دموکراسی پايه ريزی شده باشد ، حفظ شان و منزلت ، سران آن حکومت ، نه با توسل به قدسی کردن آنها ، که به سبب اينکه اين افراد ، نماينده و نماد انتخاب يک ملت هستند ، جزء اصول اوليه همان حکومت و به طريق اولی ، مردم نيز در اين راه کوشا خواهند بود.حتی اگر مردم به عملکرد هر کدام از آنها در زمانهای دورتر، انتقاد و اعتراضی داشته باشند ، به سبب احترام به انتخاب يک ملت در همان زمان ،و با توجه به اينکه چه خوب و يا چه بد ، به هر حال انتخاب ملت او بوده است ، سعی خواهند کرد که برای حفظ شان و منزلت ملت ، شان و منزلت منتخب آنها را نيز حفظ کنند.

حال بد نيست به نظام جمهوری اسلامی ، و وضعيت سران آن از ديد حکومت اسلامی ، در طول 31 سال نگاهی بياندازيم.در اين 31 سال که از عمر جمهوری اسلامی می گذرد ، کلا 21 نفر در راس نظام، اعم از رهبری و سران سه قوه ، ايفای نقش کرده اند ، که بعضی از آنها اکنون در قيد حيات و بعضی ديگر ، يا فوت شده و يا کشته شده اند.در جدول زير ، نام اين افراد به همراه وضعيت سياسی فعلی آنها و يا بازماندگانشان ،از ديد حکومت ، به ترتيب آمده است.

وضعيت سياسی فعلی از ديد حکومت

نام شخصيت

رهبران

فوت شده – بازماندگان به فتنه گران تمايل دارند

سید روح‌الله خمینی

فوت شده – بازماندگان به فتنه گران تمايل دارند

حسین علی منتظری

(قائم مقام سابق رهبری)

ولی امر مسلمين جهان

سید علی خامنه‌ای

روسای جمهوری

ضد نظام

ابوالحسن بنی‌صدر

کشته شده – بازماندگان به فتنه گران تمايل دارند

محمدعلی رجایی

ولی امر مسلمين جهان

سید علی خامنه‌ای

خواص بی بصيرت – سران فتنه

اکبر هاشمی رفسنجانی

سران فتنه

سید محمد خاتمی

حامی حکومت

محمود احمدی‌نژاد

نخست وزيران

فوت شده – مستعفی از حکومت

مهدی بازرگان

کشته شده – بازماندگان به فتنه گران تمايل دارند

محمدعلی رجایی

کشته شده – بازماندگان به هيچ طرفی تمايل شديد نشان نداده اند.

محمدجواد باهنر

به هيچ طرفی تمايل شديد نشان نداده است.

محمدرضا مهدوی کنی

سران فتنه

میرحسین موسوی

روسای مجلس

خواص بی بصيرت – سران فتنه

اکبر هاشمی رفسنجانی

(دوره اول و دوم و يك سال از دوره سوم)

سران فتنه

مهدی کروبی

(سه سال دوره سوم و دوره ششم)

خواص بی بصيرت

علی اکبر ناطق نوری

(دوره چهارم و پنجم)

حامی سينه چاک حکومت

غلامعلی حدادعادل

(دوره هفتم)

حامی حکومت

علی اردشیرلاریجانی

(دوره هشتم)

روسای قوه قضاييه

کشته شده – بازماندگان به فتنه گران تمايل دارند

سید محمد حسینی بهشتی

خواص بی بصيرت

سید عبدالکریم موسوی اردبیلی

حامی سينه چاک حکومت

محمد یزدی

حامی حکومت

محمود هاشمی شاهرودی

حامی حکومت

صادق لاریجانی


با نگاه کردن به اين جدول ، واقعيتهای زير را در می يابيم:

1-کلا در طول اين سی و يک سال ، 21 نفر ، به عنوان سران درجه يک نظام ، در راس نظام قرار داشته اند.

2- از اين 21 نفر ، 6 نفر کشته شده و يا فوت شده اند و 15 نفر در حال حاضر زنده هستند.

3-از 15 فرد زنده از سران نظام در اين 31 سال ، فقط 7 نفر (خامنه ای، احمدی نژاد،حداد عادل،علی لاريجانی، صادق لاريجانی،محمد يزدی،محمود شاهرودی) اکنون ، از نظر حکومت ، طرفدار سينه چاک حکومت هستند وهيچ گونه انتقاد و يا جهت گيری برخلاف حکومت ندارند.

4-از آن 7 نفر حامی سرسخت حکومت ، 3 نفر آنها (صادق لاريجانی ، محمد يزدی ، محمود شاهرودی) به صورت مستقيم توسط خود خامنه ای انتخاب شده و بنابراين طبيعی است که طرفدار شخص او باشند و از نظر فکر و عقيده ، فرد مستقلی نيستند ، پس تنها 4 فرد مستقل (خامنه ای ، احمدی نژاد ،علی لاريجانی ،حدادعادل) طرفدار حکومت هستند.

5-از ميان آن چهار نفر ، حداد عادل ، به سبب پيوند خانوادگی با خامنه ای ، استقلال او ، زير سوال می رود ، چون نشان داده است که اين پيوند ، مانع از استقلال فکری اوست.

6-به نظر بسياری از ايرانيان ، احمدی نژاد با کودتاي انتخاباتی به سمت رياست جمهوری رسيده است و او نيز فرد مستقلی نيست و گماشته مستقيم خامنه ای است.

7-علی لاريجانی ، دارای وزن آنچنانی در شطرنج سياسی ايران نيست که بتوان او را همسنگ ديگر سران به حساب آورد.پس بنابراين در حال حاضر ، تنها فرد طرفدار سينه چاک حکومت فعلی ايران ، که از همه چيز حمايت کرده و همه چيز را سفيد می بيند ،سيد علی خامنه ای است.

8-از 15 فرد زنده از سران نظام در طول اين 31 سال، 1 نفر ضد نظام(بنی صدر)، 3 نفر سران فتنه(موسوی ، خاتمی ، کروبی)، 3 نفر خواص بی بصيرت (رفسنجانی ، ناطق نوری ، موسوی اردبيلی) توسط حکومت خوانده می شوند و 7 فرد مستقل در زمره مخالفان و منتقدان و فتنه گران قرار دارند ، که از نظر حکومت ، قابل اعتماد نيستند.

9- از ميان 6 نفر فوت شده و يا کشته شده ، بازماندگان 5 نفر ( خمينی ، منتظری ، بهشتی ، رجايي ، بازرگان) به کسانی که از نظر حکومت ، فتنه گران خوانده می شوند ، تمايل دارند.

10-بازماندگان1 نفر از سران کشته شده(باهنر) تمايلات شديدی نه به حکومت و نه به طيف مقابل نشان نداده است و يک نفر ديگر از سران که البته دوره در راس بودن او بسيار کوتاه هم بوده است ، تمايل شديد خود را به هيچ طرفی بروز نداده است.

با نگاهی به اين آمار در مي يابيم که ، نظامی که تحت عنوان نظام اسلامی ، و به عنوان يک الگو معرفی شده است ، حتی توان حفظ و نگهداری، سران درجه 1 خود و بازماندگان آنها را نيز دارا نيست.و با کوچکترين انتقاد و مخالفتی ، به بهانه های مختلف ، حتی سران نظام ، و کسانی که سالها پايبندی و وفاداری خود به نظام را به اثبات رسانده اند ، از کشتی پياده کرده و لجن مال می کند.اين نکته شايد بيشتر برای پايوران و کارگزاران دسته دوم و سوم و پايينتر نظام ، هشدار دهنده باشد ، که ببينند ، اين نظام با سران درجه 1 چه کار می کند ، حساب آنها ديگر با کرام الکاتبين خواهد بود.تازه اين رفتار حکومت با سران خود است ، که در دينی که حکومت مدعی است بر پايه آن شکل گرفته است ، در مورد حفظ حرمت انسانها ، بيشترين تاکيد شده است.

براستی چرا چنين است؟

بنده فکر می کنم که عامل اصلی زوال و انحطاط جمهوری اسلامی و نظام فکری حاکم بر آن ، نه به سبب وجود دشمن خارجی و توطئه های بيگانگان و هر عامل خارج از حکومت که به سبب ، ذات و ماهيت خود حکومت است و به قول مولوی : ماهی از سر گنده گردد ، نی زدم.وقتی قواعد حاکم بر نظام به شکلی است که نظام ، حتی نتواند سران درجه 1 خود را حفظ کند ، چگونه می تواند پبات خود را تضمين کند و چگونه می تواند الگويي برای ديگران باشد.

موضوع بر سر جنگ قدرت نيست که در تمام کشور ها جنگ قدرت وجود دارد و احزاب مختلف برای در دست گرفتن قدرت سياسی ، به مبارزه سياسی با يکديگر پرداخته و شديدترين حملات سياسی را به همديگر انجام می دهند.اما در کدام کشور پيشرفته از نظر سياسی ما شاهد اين هستيم که سران دور و نزديک همان حکومت ، توسط همان حکومت ، اينچنين لجن مال شده ، سانسور گرديده و از عرصه های سياسی و اجتماعی حذف شوند.

بررسی اين نکته ما را به همان نقطه می رساند که ماهيت نظام ، ماهيتی نيست که اجازه دهد ، همه افکار و عقايد مختلف در عرصه سياسی و اجتماعی کشور حضور داشته باشند و تمام سران نظام که امروز منفور نظام شده اند ، زمانی در خدمت همين نظام ، به طرد و حذف عده ديگری مشغول بوده اند.و اين چرخه باطل ، همچنان ادامه دارد.و نظام همانند کارخانه مخالف سازی ، مشغول فعاليت است و اين مخالفان از سران نظام گرفته تا افراد مختلف در لايه های مختلف احتماعی و سياسی و .... را شامل می شود.

بررسی رفتار حکومت با سران خود ، شايد برای خود متفکرين حکومت ، نتوانسته است ، زنگ خطر را به صدا درآورده باشد ، ولی از نظر کسانی که از دور نگاه می کنند ، همانند خوره به جان حکومت افتاده است و هيچ علاجی ندارد ، جز اينکه ذره ذره خود را بخورد ، تا لحظه انحطاط و سقوط ، دير يا زود فرارسد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر