۱۳۸۹ آبان ۳۰, یکشنبه

مثالهايي از اثر معکوس بکار بردن توهين ، در ايران پس انتخابات

هر چه به دوستان تذکر داده می شود که نقد با توهين فرق دارد ، انگار که در گوش بعضی ها نمی رود و همچنان معترضند که چرا بالاترين ، اجازه توهين کردن را از ما گرفته است.گر چه معتقدم شايد حذف لينکها ، بهترين راه برخورد با توهين های بعضی کاربران نيست ، ولی به هرحال در اصل اين قضيه که توهين اثر معکوسی دارد و کسی که صادقانه قصد روشنگری داشته باشد ، ابزار توهين را استفاده نمی کند ، شکی ندارم.

شايد بهترين مثالها از اثر معکوس کاربرد توهين در همين حوادث پس از انتخابات ، اتفاق افتاد ، که در اينجا چند نمونه آنرا مرور می کنيم:

1-خس و خاشاک خواند معترضان: هنگامی که ا.ن. اقدام به توهين به معترضان کرد و آنها را خس و خاشاک ، ناميد ، چه اتفاقی افتاد؟ آيا ما خس و خاشاک شديم ؟ يا اينکه ا.ن. از بکار بردن اين توهين ، در ميان همه مردم و حتی در ميان طرفداران انسان صفت خود نيز ، مورد شماتت قرار گرفت؟ آيا باعث نشد که بسياری از معترضان در مقابل اين توهين ، خونشان به جوش بيايد و حماسه عظيم 25 خرداد شکل بگيرد؟بکار بردن اين توهين باعث شد که از ا.ن. برای هميشه تاريخ به عنوان فردی ياد شود که مردم را خس و خاشاک خوانده است و اين توهين ، هيچ سود و بهره ای را نصيب ا.ن. نکرد.

2-بزغاله و گوساله خواندن معترضان : در گرماگرم حوادث پس از انتخابات ، يکی از حاميان دولت ، که از قضا لباس دين نيز بر تن دارد ، در ميان حاميان دولت ، جو گير شد و با توهين به معترضان ، آنها را بزغاله و گوساله ناميد.حقيقتا اثر اين توهين چه بود؟ جز اين بود که تمام رشته های آنها را پنبه کرد؟ جز اين بود که برای هميشه تاريخ ، نام اين فرد با بزغاله و گوساله ، همراه شد؟ آيا جز اين بود که احساسات مخاطبان اين توهين را جريحه دار کرد و زخمی بر آنها زد که هيچگاه ، التيام نخواهد يافت؟

3-ميکروب خواندن معترضان : در همين سفر چند وقت پيش خامنه ای به قم بود که او نيز ، افسار ادب و سخن را رها کرد و با بکار بردن لفظ «ميکروب» برای معترضان ، به صورت مستقيم ، توهين به معترضان را در سرلوحه کار خود قرار داد.همين توهين باعث شد که او و طرفدارانش ، در موضع ضعف قرار گرفته و راهی برای جبران آن نداشته باشند.حتی سرسخت ترين طرفداران او نيز ، در مقابل اين پرسش که چرا ايشان به معترضان ، به صورت مستقيم توهين و اهانت کرد ، حرفی برای گفتن نداشتند.کار بدانجا رسيد که حتی حاميان او نيز ، سعی در سانسور اين سخنان او داشتند و برای ماستمالی کردن اهانت او ، سايت ايشان نيز مجبور به توضيح اين نکته شد که همه معترضان «ميکروب» نيستند.

در همه اين مثالها ، مثلا فرد بکار برنده توهين ، قصد تمسخر و تحقير طرف مقابل را داشته است ولی اثر آن به صورت معکوس بوده و باعث شده است که توهين کننده خود تحقير و تمسخر شود.جالب اينجاست که همين توهين ها نيز ، باعث شده است که موسوی و کروبی در پيامهای خود ، بارها اين توهين ها و اهانت ها را به آنها يادآوری کرده و با طعنه زدن به آنها ، خوی و منش آنها را بار ديگر ، برای آنها و مردم زنده کنند.

نکته اصلی اينجاست که عدم اعتقاد به توهين ، نه يک تاکتيک که بايد به عنوان يک اصل پذيرفته شود.توهين نکردن به عنوان يک اصل اخلاقی مهم ، بايد در گفتمان جنبش سبز ، نهادينه شود.و البته اثر آن اين خواهد بود که حرفها و نقدها مستدل باشد و اثر گذاری بيشتری در راستای روشنگری داشته باشد.در حاليکه اهانت و توهين ، باعث می شود که اثر معکوس داشته باشد و توهين کننده ، جايگاه خود را از يک منتقد منطقی ، به يک تمسخر گر و اهانت گر ، نزول دهد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر