۱۳۸۹ تیر ۹, چهارشنبه

چگونه در حکومت اسلامی ، سالها بر عليه خودمان شعار مرگ داديم!؟

کسانی که همانند من دهه شصت و هفتاد را در ابتدايي و راهنمايي و دبيرستان گذرانده باشند،بياد دارند که چگونه ما را در مدرسه به صف می کردند و «از جلو نظام» می داند و ما بايد تکبير می گفتيم.يکی از بندهای تکبيری که می گفتيم :«مرگ بر ضد ولايت فقيه» بود.اساسا حالا را نمی دانم ولی آن موقع ها تکبير گفتن مرسوم بود و فقط شامل صف و «از جلو نظام» ها نبود ، کافی بود که در هر حالتی يک شخصی به وجد بيايد و تکبير بگويد و بقيه هم شروع می کردند به تکبير گفتن که شامل يک سری تعارف برای خدا و خمينی و خامنه ای و يکسری هم در خواست مرگ برای آمريکا و اسراييل و انگليس و شوروی و ... و همچنين مرگ برای صدام و منافقين و «ضد ولايت فقيه».در آن روزهای بچگی و مدرسه ، ما اصلا نمی دانستيم «ولايت فقيه» چه است ، که بخواهيم بدانيم چرا بر عليه «ضد ولايت فقيه» شعار می دهيم و برای او آرزوی مرگ می کنيم.

روزها گذشت و هی شعار «مرگ بر ضد ولايت فقيه» داديم تا بزرگ شديم.حالا هر کدام از بچه های دوران مدرسه را در هر کجا می بينم ، همه «ضد ولايت فقيه » هستند و برای من سوال است که چگونه در حکومت اسلامی در سالهای بچگی، هميشه بر عليه خودمان شعار مرگ می داديم؟

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر